در فضای سیاسی ایران، دانشگاه همواره یکی از ستونهای اصلی مقاومت مردم علیه جمهوری اسلامی و بازتابدهنده مبارزات فراگیر کل جامعه برای سرنگونی نظام حاکم بوده است. از تیرماه ۱۳۷۸ و اعتراضات ۱۳۸۸ گرفته تا اعتراضات سراسری دیماه ۱۳۹۶، آبان خونین ۱۳۹۸ و اعتراضات دیماه ۱۳۹۸ نسبت به سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران؛ دانشجویان نقشی محوری در پیوند زدن دانشگاه و خیابان و به میدان آوردن توده مردم علیه دیکتاتوری حاکم به رهبری علی خامنهای داشتهاند.
در انقلاب زن زندگی آزادی دانشجویان پا را فراتر گذاشته و در پاییز ۱۴۰۱ با برگزاری تجمعات باشکوه هزاران نفره در سراسر کشور و به اعتصاب کشاندن بیش از ۱۰۰ دانشگاه، محل تحصیلشان را به یکی از کانونهای آتشین اعتراضات مردمی بدل کردند.
آن چنان که تاریخ همواره به ما آموخته، ایفای چنین نقش درخشان مبارزاتی نمیتواند از گزند قوای سرکوب دیکتاتورها مصون بماند. به همین دلیل در جریان انقلاب زن زندگی آزادی شاهد بودیم که حکومت اسلامی طرحهای فوقامنیتی گستردهای برای خاموش کردن اعتراضات دانشجویان پیاده کرد که مجموعه پرشماری از بازداشت، اخراج، تعلیق، احضار، تهدید، تبعید و محرومیت از خدمات آموزشی و رفاهی را در برمیگرفت. روندی سرکوبآمیز که نقض فاحش حقوق انسانی دانشجویان برای اعتراض به وضعیتی است فاجعهبار که تا به همین امروز نیز ادامه دارد.
در ادامه تلاش خواهیم کرد تا به مناسبت فرارسیدن ۱۶ آذر و نیز ۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر، گوشهای از کارنامه سراسر خشونتبار جمهوری اسلامی در دانشگاهها در سال گذشته را برای مخاطبان به نمایش بگذاریم. به این امید که ضمن کمک به تنویر افکار عمومی و جمعبندی از رذالتها و جنایات حکومت اسلامی، منبعی قابل استفاده برای سازمانها و نهادهای بینالمللی باشد برای پاسخگو کردن جنایتکارانی که مردم ساکن جغرافیای ایران را به گروگان گرفتهاند.
دانشجویان کشتهشده
۱. امیرمحمد خالقی:
دانشجوی ۱۹ ساله رشته مدیریت بازرگانی در دانشگاه تهران بود که در بهمن ۱۴۰۳ قربانی ناامنی محدوده اطراف خوابگاههای کوی دانشگاه شد. او هنگام بازگشت به خوابگاه توسط دو سارق موتورسوار تنها برای دزدیدن یک لپتاپ مورد حمله قرار گرفت و با ضربات چاقو به قتل رسید. مرگ دلخراش او به موج گستردهای از اعتراضات دانشجویان دانشگاه تهران و مبارزه برای تامین امنیت دانشجویان انجامید. جمهوری اسلامی که انگشت اتهام دانشجویان به عنوان مسئول مرگ امیرمحمد به سمت خودش بود، برای قاتل این دانشجو حکم اعدام صادر کرد؛ حکمی که در مهرماه ۱۴۰۴ اجرای آن با دخالت حقوقی پدر امیرمحمد موقتا تعلیق شد. گفتنی است پس از مرگ امیرمحمد و به رغم وعدههای بسیار مسئولین، اقدام معینی برای تامین امنیت دانشجویان انجام نشد و خفتگیری از دانشجویان در محدوده خوابگاه و دانشگاه در سراسر کشور همچنان ادامه دارد.
۲. هومن کیانی:
دانشجوی ۲۲ ساله دانشگاه علمیکاربردی اصفهان بود که در خرداد ۱۴۰۴ و در دومین روز جنگ دوازده روزه با اسرائیل به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد. در آن مقطع حکومت ایستهای بازرسی در سراسر کشور برپا کرده بود تا شهروندان مختلف را تحت وارسی قرار دهد. هومن به همراه دوستش با خودرو شخصی از خیابان چهارباغ به سمت دروازه شیراز در حرکت بودند که به دلیل تاخیر در توقف پس از فرمان ایست مامورین، بدون اخطار قبلی مورد شلیک مستقیم گلوله قرار گرفتند؛ جراحت هومن به قدری بود که پیش از رسیدن به بیمارستان جان باخت. گفتنی است در همان مقطع، سرگذشت تلخ هومن، برای چندین جوان دیگر در شهرهای مختلف کشور نیز تکرار شد؛ قتل شهروندان عادی به جای «شکار جاسوسهای اسرائیل».
۳. احمد بالدی:
دانشجوی ۲۰ ساله رشته علوم تربیتی دانشگاه چمران اهواز بود که مرگ دلخراش او موجب شعلهور شدن خشم عمومی و شکلگیری اعتراضاتی در اهواز شد. در آبان ۱۴۰۴، وی در اعتراض به اقدام ماموران شهرداری و نیروی انتظامی برای تخریب دکه اغذیهفروشی خانوادگیشان در پارک زیتون اهواز، اقدام به خودسوزی کرد و چند روز بعد بر اثر سوختگی شدید در بیمارستان جان باخت. احمد برای امرار معاش خانواده و تامین هزینههای تحصیل خود منظما در اغذیهفروشی پدرش کار میکرد. اعتراضات به مرگ این جوان که به نماد نابرابری اقتصادی در ایران بدل شد به حدی بود که رضا امینی شهردار اهواز و برخی مقامات مرتبط شهرداری هم بازداشت شدند و هم توسط دستگاههای مافوق از کار برکنار شدند. خانواده احمد همچنان برای دادخواهی از این قتل حکومتی در تلاش هستند.
دانشجوی محکوم به اعدام
احسان فریدی:
دانشجوی ۲۲ ساله رشته مهندسی ساخت و تولید در دانشکده فنی دانشگاه تبریز است. او ابتدا در اسفندماه ۱۴۰۲ بازداشت و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به زندان محکوم شد. وی سپس به قید وثیقه آزاد شد؛ اما مجددا در خرداد ۱۴۰۳ بازداشت و سپس در شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز، به ریاست قاضی حسن فتحپور به اتهام «افساد فیالارض» همراه با اتهام «محاربه» به اعدام محکوم شد. بنا به گزارش منابع نزدیک به وی، اعترافات درج شده او در پرونده اجباری بوده و تحت فشار و شکنجه اخذ شده است. خانواده او برای نزدیک به یکسال از سوی نیروهای امنیتی تحت فشار بودند تا از هر گونه اطلاعرسانی درباره پرونده او پرهیز کنند. اما اکنون، هم والدین احسان به صدای او تبدیل شدهاند و هم حمایتهای گستردهای از سوی ایرانیان داخل و خارج کشور برای آزادی این دانشجوی زندانی شکل گرفته است.
دانشجویان زندانی
۱. علی یونسی
دانشجوی مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف و برنده مدال طلای المپیاد جهانی نجوم در چین مربوط به سال ۲۰۱۸ است. او در فروردین ۱۳۹۹ به همراه امیرحسین مرادی توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شد و از آن مقطع تاکنون هر دو بدون یک روز مرخصی در زندان به سر میبرند. او در مقاطع مختلف به اتهاماتی چون «افساد فیالارض»، «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» محاکمه شده و احکام او نیز دچار تغییر شدهاند. اما بر مبنای آخرین حکم صادره در مرداد ۱۴۰۴، وی در مجموع در چندین پرونده مختلف به ۱۲ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده است. گفتنی است میریوسف یونسی، پدر این دانشجوی زندانی هم در آذر ۱۴۰۱ توسط دستگاههای امنیتی بازداشت شده و هم اکنون دوران حبس ۵ ساله خود را در زندان قزلحصار کرج میگذراند.
۲. امیرحسین مرادی
دانشجوی رشته فیزیک دانشگاه صنعتی شریف و برنده مدال نقره المپیاد ملی نجوم در سال ۱۳۹۶ است. او در فروردین ۱۳۹۹ به همراه علی یونسی بازداشت شد. در دادگاه بدوی به ۱۶ سال زندان محکوم شد، این حکم به ۶ سال و ۸ ماه کاهش یافت، و نهایتا در مرداد ۱۴۰۴ پانزده حبس اضافه در پروندهای دیگر برای او صادر شد. بنابراین بر اساس آخرین حکم، این دانشجوی محبوس در زندان اوین، باید بابت دو پرونده دوران حبس ۷ سال و ۱۱ ماه را سپری کند.
۳. فهیمه سلطانی
دانشجوی رشته حقوق و فعال دانشجویی دانشگاه اصفهان است که به دلیل فعالیتهای اعتراضی و انتقاد از سیاستهای جمهوری اسلامی بارها بازداشت و زندانی شده است. وی ابتدا در آبان ۱۴۰۱ و فروردین ۱۴۰۳ بازداشت شد و آخرین بار در خرداد ۱۴۰۴ برای اجرای حکم یک سال حبس تعزیری و دو سال حبس تعلیقی بازداشت شد. از آن مقطع این دانشجو در زندان دولتآباد اصفهان دوران حبس خود را سپری میکند. گفتنی است علاوه بر حکم زندان، کمیته انضباطی دانشگاه اصفهان نیز او را به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم کرده است.
۴. حامد قرهاوغلانی
زندانی سیاسی محبوس در زندان ارومیه و دانشجوی رشته کامپیوتر در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه بهشتی است. وی در تیرماه ۱۳۹۹ بازداشت و به اتهام «بغی» محاکمه و به اعدام محکوم شد. در دادگاه تجدید نظر حکم اعدام وی لغو شد و نهایتا در بهمن ۱۳۹۹ حکم ۱۴ سال زندان او در دیوان عالی جمهوری اسلامی تایید شد. در فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴، وی در اعتراض به عدم اجرای حق آزادی مشروط، اعتصاب غذای طولانی مدت انجام داد که منجر به وخامت حال جسمانی او شد. او در نهایت با وعده مساعدت مسئولین زندان به اعتصاب خود پایان داد.
۵. میلان (فاطمه) خواجهای
دانشجوی تعلیقی کارشناسی ارشد رشته تاریخ دانشگاه زاهدان و از فعالین انقلاب زن زندگی آزادی است که در آبان ۱۴۰۴ توسط نیروهای امنیتی در شیراز بازداشت شده است. پیشتر در اردیبهشت ۱۴۰۳، شعبه دوم دادگاه انقلاب زاهدان او را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به پنج ماه حبس محکوم کرد. اتهامات او شامل «توزیع تراکتهای تبلیغاتی علیه نظام و شعارنویسی در دانشگاه» بوده است.
۶. سارا گوهری
دانشجوی ۲۹ ساله رشته جامعهشناسی دانشگاه تهران است که در تیر ۱۴۰۴ توسط نیروهای امنیتی ربوده شد و نهایتا دو ماه بعد به قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از زندان تربتجام آزاد شد. از آنجا که او پیشینه افغانستانی دارد، برای تهیه گزارشی مستقل از اخراج تودهای مهاجرین افغانستانی توسط جمهوری اسلامی به مرز تایباد رفته بود و به همین علت بازداشت شد. گفتنی است در این مقطع زمانی پس از جنگ دوازده روزه با اسرائیل، جمهوری اسلامی بیش از یک میلیون مهاجر افغانستانی را با شرایطی کاملا ضدانسانی از کشور اخراج کرد.
۷. سروش نوربخش
دانشجو و آهنگساز اهل مهاباد است که در بهمن ۱۴۰۳، پس از احضار به اداره اطلاعات سپاه پاسداران در مهاباد، بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد. وی ۲۶ ساله و دانشجوی رشته نوازندگی کلاسیک جهانی در دانشگاه هنر تهران است. در رابطه با علت بازداشت و آخرین وضعیت پرونده او، کماکان اطلاعات بیشتری در دسترس نیست.
۸. مصطفی محمدحسن
دانشجوی رشته فلسفه علم در دانشگاه صنعتی شریف است که به اتهام «اهانت به مقدسات اسلام»، «نشر اکاذیب»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۳۷ ماه حبس تعزیری و ۱۵ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شد. در خرداد ۱۴۰۴ وی در دوران حبس موفق به کسب رتبه ۷ در آزمون کارشناسی ارشد در رشته فلسفه علم شد. بر اساس آخرین گزارشات، این دانشجوی زندانی در آبان ۱۴۰۴ برای تحمل ادامه دوره حبس فراخوانده شد و از آن مقطع در زندان اوین به سر میبرد.
۹. مبین طالبانی
مبین طالبانی دانشجوی ۲۰ ساله اهل مریوان در مهرماه ۱۴۰۴ هنگامی که با خودرو در حال حرکت به سمت دانشگاه محل تحصیل خود بود، در سهراهی نی مریوان توسط سه تن از نیروهای امنیتی متوقف و بازداشت شد. تا لحظه تنظیم این گزارش (آذر ۱۴۰۴)، با گذشت چند هفته از بازداشت او، هیچ اطلاعاتی از دلایل دستگیری، مکان نگهداری یا اتهامات مطرح شده علیه وی در دسترس نیست و پیگیریهای خانوادهاش بینتیجه مانده است.
۱۰. احمد دبات
زندانی سیاسی اهل شوش، پیش از بازداشت یک دانشجوی اخراجی بود. وی در رشته زبان و ادبیات عرب در دانشگاه پیام نور دزفول مشغول به تحصیل بود که در سال ۱۳۸۸ تحت فشار و پیگیری دستگاههای امنیتی از دانشگاه اخراج شد. دو سال پس از اخراج از دانشگاه، در سن ۲۱ سالگی و در جریان اعتراضات مردمی در شوش در زمستان ۱۳۹۰، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. او از آن زمان تاکنون در زندان به سر میبرد و در حال گذراندن حکم ۲۵ سال حبس خود در زندان یزد است.
۱۱. مجید شیعهعلی
فعال سیاسی و دانشجوی مقطع دکتری دانشگاه آزاد مشهد است که به اتهامات «عضویت در دسته یا جمعیتهایی که در داخل کشور با هدف برهم زدن امنیت کشور تشکیل شده»، «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به رهبری» به یک سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شده است. او در بهمن ۱۴۰۳ جهت اجرای حکم به زندان وکیلآباد مشهد منتقل شد و پس از یک ماه آزاد شد تا ادامه محکومیت خود را با پابند الکترونیکی و تحت نظارت قضایی سپری کند.
۱۲. عماد درافتاده
دانشجوی ۱۹ ساله رشته مهندسی عمران دانشگاه ارومیه است که در شهریور ۱۴۰۴ توسط دستگاههای امنیتی بازداشت شد. او از بستگان نزدیک کومار درافتاده، نوجوان جانباخته انقلاب زن زندگی آزادی در پیرانشهر است و به همین دلیل خانواده وی همواره تحت فشارهای امنیتی حکومت بوده است. بازداشت او با عملیات گروگانگیری همراه بوده؛ به این معنا که در ابتدا به منزل والدینش یورش میبرند و به دلیل عدم حضور این دانشجوی جوان، پدر ۷۰ سالهاش را بازداشت میکنند؛ مامورین آزادی پدر را مشروط به این کردند که پسر خود را به حکومت تحویل دهد. روز بعد، عماد برای آزادی و حفظ سلامت پدر سالمندش، خود را به زندان معرفی کرد.
۱۳. فرزانه رشیدی
دانشجوی ۲۶ ساله دانشگاه پیام نور بانه است که در خرداد ۱۴۰۴ به همراه همسرش سامان کریمی (زندانی سیاسی سابقا محکوم به اعدام) بازداشت شد. پس از گذشت حدود دو ماه بازداشت و بیخبری از سرنوشتشان، فرزانه رشیدی در مردادماه ۱۴۰۴ با تودیع وثیقه سنگین ۱ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی، موقتاً از زندان سقز آزاد شد تا منتظر ادامه روند دادرسی بماند.
۱۴. پوریا نصیری
پوریا نصیری، دانشجوی مقطع کارشناسی رشته حقوق در دانشگاه آزاد واحد مهاباد است که در دو مقطع آبان ۱۴۰۲ و خرداد ۱۴۰۴ بازداشت شده است. در مردادماه ۱۴۰۴، شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد او را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» محاکمه و به سه ماه حبس تعلیقی به مدت دو سال محکوم کرد.
۱۵. مطهره گونهای
مطهره گونهای، دانشجوی اخراجی رشته دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران است که بارها توسط جمهوری اسلامی بازداشت شده است. در آخرین نوبت وی در خرداد ۱۴۰۴ و در بطن جنگ دوازده روزه میان اسرائیل و حکومت بازداشت شد و پس از گذشت چند ماه به قرار وثیقه آزاد شد. در آذر ۱۴۰۴ وی خبر داد که حکم ۲۱ ماه حبس او در دادگاه تجدیدنظر تایید شده و اتهامات وارده نیز عبارت است از «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی»، «اهانت به رهبری» و «تولید محتواهای توهینآمیز» در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی. زمان اجرای حکم جدید حبس او تا لحظه تنظیم این گزارش مشخص نیست.
۱۶. دانشگاه بوعلی همدان
در جریان اعتراضات مهرماه ۱۴۰۴ در دانشگاه بوعلی همدان نسبت به آزار دانشجویان زن، تعداد زیادی از دانشجویان از جمله تینا درویشی، مهرداد سیفی، امید کرمی، پگاه پاپی، مهرداد طهماسبی، عباس حسینی، محمدرسول حیدری و مرتضی باصرهبین بازداشت شدند. گزارشات از این حکایت دارد که افراد بازداشت شده پس از چند روز به قرار وثیقههای سنگین از زندان آزاد شدهاند. در این میان تینا درویشی و پگاه پاپی به مدت یک ترم از تحصیل تعلیق شدهاند.
۱۷. خشایار سفیدی
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته موسیقی دانشگاه هنر تهران است که به دلیل فعالیتهای اعتراضی و هنری ابتدا دو ترم تعلیق و سپس به بهانههای آموزشی از دانشگاه اخراج شد. او سپس به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و به ویژه به دلیل اعتراض به صدور حکم اعدام برای توماج صالحی، هنرمند معترض به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. وی از آبان ۱۴۰۳ تا مهر ۱۴۰۴ را بدون اینکه هیچ جرمی مرتکب شده باشد، در زندان اوین سپری کرد.
۱۸. ضیا نبوی
دانشجوی پیشین دانشگاه علامه و از فعالین شناختهشده جنبش دانشجویی است که بارها توسط جمهوری اسلامی بازداشت شده است. در آخرین مورد، وی به دلیل اعتراض به حمله شیمیایی حکومت به مدارس دخترانه (موسوم به مسمومیتهای سریالی) و نیز اعتراض به حمله موشکی سپاه پاسداران به هواپیمای اوکراینی مجموعا به یک سال و هشت ماه زندان محکوم شد. این فعال دانشجویی در آذر ۱۴۰۴ پس از پایان دوره محکومیت از زندان اوین آزادی شد. ضیا نبوی در دوران حبس موفق به قبولی در مقطع دکترا رشته جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس شد و به این ترتیب پس از سالها محرومیت از تحصیل امکان بازگشت به دانشگاه را پیدا کرده است.
دانشجویان اخراجی و محروم از تحصیل
در حالی که وزارت علوم جمهوری اسلامی مکررا بر مختومهشدن تمامی پروندههای انضباطی دانشجویان مرتبط با انقلاب زن زندگی آزادی و اعتراضات در پاییز و زمستان ۱۴۰۱ تأکید دارد، روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «فصل جدید اخراج دانشجویان» به تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴ اعلام کرد که دستکم ۲۴ دانشجو در دانشگاههای مختلف کشور از دانشگاه اخراج شده یا در آستانه اخراج قرار دارند. از جمله نتایج از گزارش بر مبنای گفتگوی مستقیم با برخی از این دانشجویان عبارت است از:
در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی ۶ دانشجو با احکام انضباطی روبهرو شدند که ۵ تن از آنان نهایتاً از ادامه تحصیل بازماندند.
در دانشگاه امیرکبیر نزدیک به ۱۵ دانشجو پس از محرومیت تحصیلی با مشکل سنوات مواجه شدند، به گونهای که بعضی تنها موفق به دریافت مدرک کاردانی به جای کارشناسی شدند.
در دانشگاه علامه طباطبایی چندین دانشجو، از جمله یک دانشجوی علوم سیاسی و یک دانشجوی روابط بینالملل، با پروندهسازیهای مکرر بر مبنای فعالیتهای مجازی و توییتها از تحصیل محروم یا در آستانه اخراج قرار گرفتند.
در دانشگاه خوارزمی نیز دستکم یک دانشجو با رتبه ممتاز کنکور به دلیل تبعید تحصیلی و مشکلات سنواتی ناچار به انصراف شد.
در دانشگاه علم و صنعت، یک دانشجوی مهندسی شیمی با وجود بازگشت پس از دو سال محرومیت همچنان بلاتکلیف مانده است.
گرچه فضای امنیتی حاکم، تهدید دانشجویان برای پرهیز از اطلاعرسانی و نیز شناور بودن وضعیت احکام، تعیین لیست کاملی از دانشجویان محروم از تحصیل را ناممکن میکند، در ادامه به اسامی برخی از دانشجویان اخراجی دانشگاههای مختلف اشاره خواهیم کرد:
۱. سپهر راٍثی - دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی
۲. مطهره گونهای - دانشگاه علوم پزشکی تهران
۳. علیرضا کاظمی - دانشگاه علامه طباطبایی
۴. صحرا رضایی - دانشگاه علامه طباطبایی
۵. علی فراهانی - دانشگاه علامه طباطبایی
۶. حسین شعائی - دانشگاه علامه طباطبایی
۷. فهیمه سلطانی - دانشگاه اصفهان
۸. علی فتاحی - دانشگاه علم و صنعت
۹. خشایار سفیدی - دانشگاه هنر تهران
۱۰. تهمینه مهدیان - دانشگاه هنر تهران
۱۱. محمدمهدی طباطبایی - دانشگاه یزد
سرکوب تشکلهای مستقل دانشجویی
کمتر از یکسال پس از آغاز انقلاب زن زندگی آزادی در شهریور ۱۴۰۱، جمهوری اسلامی اقدامات منسجم و بلندمدتی را برای سرکوب دانشجویان و تشکلهای مستقل آنها در دستور کار خود قرار داد که تا به امروز ادامه دارد. در حال حاضر، حتی بر خلاف سالیان گذشته، اکثریت مطلق تشکلهای علنی فعال در دانشگاهها یا به طور کامل حکومتی هستند یا در عرصههای غیرسیاسی فعالیت میکنند.
به همین جهت، تشکلها و گروههای مستقل باقیمانده که زیر فشار سرکوب سهساله اخیر جان سالم به در بردهاند، به صورت نیمهعلنی یا حتی مخفیانه، آن هم به صورت محدود فعالیت میکنند.
جمهوری اسلامی چنان از وضعیت کنونی مستعد اعتراض جامعه و به تبع آن دانشگاه وحشت دارد که حتی با فعالیتهای صنفی مربوط به خدمات رفاهی و آموزشی دانشجویان هم به صورت امنیتی برخورد میکند؛ مسالهای که سبب شده حتی شوراهای صنفی اغلب دانشگاهها هم به تشکلهایی منفعل یا با دایره نفوذ بسیار کم تبدیل شوند.
حجاب اجباری و سرکوب زنان
از جمله دستاوردهای بزرگ انقلاب زن زندگی آزادی، فتح خاکریز حجاب توسط مردم ایران از چنگ حکومت بود؛ موضوعی که سبب شد در کل جامعه، حکومت دیگر توانایی مقابله با بسیاری از فعالیتهای زنان را نداشته باشد؛ به گونهای که مسئله بیحجابی امروز به امری غیرقابل قیاس با پیش از قتل حکومتی مهسا ژینا امینی تبدیل شده است. طبعا گاه و بیگاه حکومت تلاش میکند که فشارهای خود بر زنان را افزایش دهد، اما مقاومت اجتماعی زنان باز هم او را به عقب میراند.
همین وضعیت عمومی جامعه در دانشگاه هم حکمفرماست. در حال حاضر با وجودی که تمامی ابزارهای حکومت برای مقابله با بیحجابی در خوابگاهها و دانشگاهها مستقر و فعال هستند، اما درگیری و تنشهای مستمر میان زنان و نیروهای حراست به نسبت قبل کاهش جدی یافته است. البته این موضوع ابدا به معنای عقبنشینی حکومت از سیاستها و اقدامات زنستیز خود نیست و در صورتی که شرایط اقتضا کند، آن چنان که خامنهای در آذرماه ۱۴۰۴ دستور مقابله با بیحجابی را صادر کرده، احتمالا باز هم حملات سازمانیافته حکومتی علیه زنان آغاز شود.
با وجود چنین تغییرات اساسی در مورد وضعیت پوشش زنان که در نتیجه مبارزات کل جامعه به حکومت تحمیل شده، اعمال فشار بر دانشجویان زن برای تحمیل حجاب همچنان در اشکال و سطوح مختلفی ادامه دارد. در اینجا تلاش داریم تا خواننده را با برخی ابزارهای جمهوری اسلامی برای کنترل بدن زنان در دانشگاهها آشنا کنیم:
آییننامههای انضباطی سختگیرانه: دانشگاهها دارای آییننامههای انضباطی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند که بندهای کلی و مبهمی در مورد «رعایت شئون اسلامی» در پوشش دارند. این ابهام به نیروهای حکومتی در دانشگاه اجازه میدهد تا تفسیرهای متفاوتی داشته باشند و برخوردها سلیقهای و شدید با دانشجویان زن داشته باشند.
دخالت نیروهای حراست: نیروهای حراست دانشگاهها نقش اصلی را در اجرای این مقررات دارند. آنها در ورودیها و داخل محوطه دانشگاه حضور فعال دارند و از ورود دانشجویانی که پوشش مورد نظر حکومت را ندارند، جلوگیری میکنند. این اقدامات گاهی با برخوردهای فیزیکی و آزار و اذیت همراه است.
استفاده از «حجاببانها» و آمران به معروف: در برخی دانشگاهها مانند دانشگاه تهران، استقرار افرادی تحت عنوان «حجاببان» یا نیروهای زن «آمر به معروف» شده تا بر پوشش دانشجویان نظارت مستقیم داشته باشند.
مجازاتهای تحصیلی: عدم رعایت حجاب میتواند منجر به صدور احکام کمیته انضباطی شود که شامل مجازاتهایی نظیر تذکر، تعهد کتبی، کسر نمره انضباطی، محرومیت از امکانات رفاهی (مانند خوابگاه و غذا)، تعلیق موقت از تحصیل و حتی اخراج از دانشگاه میباشد.
فشارهای نمرهای و آموزشی: گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه برخی اساتید با در نظر گرفتن نمره برای «پوشش اسلامی و اخلاقی»، دانشجویان را به طور غیرمستقیم مجبور به رعایت حجاب میکنند.
نظارتهای اطلاعاتی و قضایی: فراتر از محیط دانشگاه، نهادهای امنیتی و قضایی نیز در این زمینه مداخله میکنند و در مواردی منجر به بازداشت و صدور احکام سنگین قضایی برای دانشجویان معترض به حجاب اجباری شده است.
بنرها و اطلاعرسانیهای تهدیدآمیز: نصب بنرها و ارسال پیامکهای موسوم به «نظامنامه اخلاق» که حاوی هشدارهایی درباره پوشش است، فضای ارعاب را در محیطهای دانشگاهی تشدید میکند.
اعمال فشار از طریق خانواده: یکی از شیوههای روتین حکومت همواره تماس با خانواده دانشجویانی بوده است که در لایههای سنتیتر و مذهبیتر جامعه قرار میگیرند. مسئولین دانشگاه با گزارش دادن وضعیت پوشش و زندگی خصوصی زن به خانواده او تلاش میکنند تا کنترل زنان دانشجو را از طریق فشارهای احتمالی خانواده تسهیل کنند.
خودکشی دانشجویان
در سالهای گذشته گزارشات متعدد افزایش شدید آمار خودکشی دانشجویان علوم پزشکی به شمول رزیدنتها، اینترنها، پزشکان طرحی و پرستاران را تایید میکند. بر اساس آخرین آمار وزارت بهداشت جمهوری اسلامی به تاریخ خرداد ۱۴۰۴، ظرف یک سال در مجموع ۹۱ دانشجوی علوم پزشکی دست به خودکشی زدهاند که ۷ نفر آنها جان خود را از دست دادهاند.
این گزارش میافزاید که ۱۰۴۶ دانشجوی دیگر هم «افکار خودکشی داشتهاند که با مداخله به هنگام منصرف شدهاند.» البته باید در نظر داشت که هم به دلیل تابوهای اجتماعی برای اعلام خبر خودکشی توسط خانوادهها و هم به دلیل بیاعتمادی عمومی به آمارهای دولتی، میزان واقعی این اعداد ممکن است بسیار بالاتر باشد.
گرچه تحلیل پدیده خودکشی یکی از پیچیدهترین موضوعات جامعه بشری است، اما در مورد مشخص دانشجویان علوم پزشکی ماجرا سرراست به نظر میآید. بر اساس گزارشات مختلف، عامل اصلی این خودکشیها، استثمار و بهرهکشی بردهوار وزارت بهداشت و دانشگاههای تحت امر آن از دانشجویان برای کاهش هزینههای درمانی حکومت است. ساعات کاری طولانی، شیفتهای ممتد، عدم وجود استراحت کافی، دستمزدهای ناچیز، فشارهای روانی بالا و نیز برخوردهای توهینآمیز مسئولین از جمله اصلیترین عوامل خودکشی دانشجویان گزارش شدهاند.
برای درک این موضوع کافی است به این موضوع توجه داشت که بر اساس گزارشات دانشجویان، هر رزیدنت در هفته به طور متوسط بین ۸۰ تا ۱۲۰ ساعت در ازای دریافت دستمزد چند برابر زیر نرخ واقعی دستمزد پزشکان برای دولت کار میکند. نظام درمانی جمهوری اسلامی از این طریق هم بخش زیادی از دستمزد این دانشجویان را میدزدد و هم به جای استخدام نیروهای جدید، از دانشجویان اضافهکاری میکشد.
به دلایل اشاره شده اسامی دانشجویان فوت شده بر اثر خودکشی به سختی رسانهای میشود. با این وجود در ادامه به اسامی برخی از دانشجویان فوت شده در یکسال اخیر اشاره میکنیم که میتوان از آنها به عنوان قربانیان قتلگاه نظام آموزش درمانی جمهوری اسلامی نام برد:
۱. فرزاد بهراملو - اینترن دانشگاه علوم پزشکی همدان
۲. فرشاد درخش - رزیدنت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
۳. یاسمن شیرانی - رزیدنت دانشگاه علوم پزشکی تهران
۴. مژگان محمدنژاد - دانشگاه آزاد یزد
۵. نیلوفر نجاتی - رزیدنت دانشگاه علوم پزشکی همدان
۶. پرستو بخشی - رزیدنت دانشگاه علوم پزشکی لرستان
حمله به خدمات رفاهی و آموزشی دانشجویان
همزمان با تشدید بحرانهای اقتصادی جمهوری اسلامی و تعمیق فشارهای معیشتی در سطح جامعه، دانشگاهها با سرعت بیشتری اقدام به کاهش یا حتی حذف برخی خدمات و امکانات رفاهی و آموزشی برای دانشجویان کردهاند؛ موضوعی که عملا معنایی جز نقض ابتداییترین حقوق انسانی دانشجویان و از دست رفتن فرصتهای هر چه بیشتر آموزشی برای آنها ندارد.
از آنجا که تشریح این موارد در جزئیات از حوصله این گزارش خارج است، در ادامه تنها اشارهای به سرفصل مهمترین موارد خواهیم داشت:
ادامه روند کالاییسازی آموزش و افزایش شهریههای دانشجویی به ویژه در دانشگاه آزاد؛ شهریههای رشتههای پرطرفدار رشتههای علوم پزشکی دانشگاه آزاد چنان افزایش نجومی داشته که با قاطعیت میتوان گفت فقط افراد از خانوادههای متمول از پس هزینههای آن برمیآیند.
افت جدی کیفیت آموزش؛ هم از جهت کاهش بودجههای آموزشی و هم از نظر کاهش نیروی انسانی متخصص و کارآمد برای تدریس دانشجویان.
کاهش محسوس کمی و کیفی امکانات مربوط به اسکان دانشجویان حتی در دانشگاههای دولتی که تامین خوابگاه دانشجو وظیفه دولت محسوب میشود.
بحران جدی در کیفیت و کمیت غذای دانشگاهها که با مسمومیت صدها دانشجو در سال گذشته همراه بوده؛ این موضوع در یکسال به وقوع اعتراضات و اعتصابات در دهها دانشگاه کشور انجامیده. در متن چنین اعتراضاتی رئیس قوه قضایی جمهوری اسلامی در مهرماه ۱۴۰۴ در سلف دانشگاه ایلام غذا خورد و در ویدئویی تبلیغاتی و برای دهنکجی به اعتراضات دانشجویان رو به دوربین از کمیت و کیفیت غذای دانشگاههای دولتی دفاع کرد.
گسترش ناامنی در محوطههای محدوده دانشگاه و خوابگاه و مواجهه دانشجویان با افراد خلافکار؛ نقطه اوج این موضوع به قتل رسیدن امیرمحمد خالقی دانشجوی دانشگاه تهران بود.
سرکوب اساتید دانشگاه
پیشتر رسانهها گزارش کرده بودند که در جریان انقلاب زن زندگی آزادی بین ۵۸ تا ۱۰۰ استاد دانشگاههای دولتی و تعداد بسیار بیشتری از اساتید دانشگاه آزاد به دلیل حمایت از مبارزات مردم از دانشگاه اخراج شدهاند. دولت مسعود پزشکیان، همچون بسیاری موارد دیگر، به دروغ از حل مساله اساتید اخراجی و بازگشت به کار همه آنها صحبت میکند. این در حالی است که گزارشات رسانهها پرده از حقیقتی دیگر برمیدارد.
در آخرین مورد، روزنامه شرق در یک گزارش تحقیقی به تاریخ آذر ۱۴۰۴ مبتنی بر مصاحبه با اساتید اخراجی درباره آخرین وضعیت پرونده برآورد کرده که حداقل نیمی از اساتید اخراجی پس از گذشت بیش از دو سال از صدور قطع همکاری، همچنان از تدریس محروم هستند. در ادامه خلاصهای از گزارش مورد اشاره را خواهیم دید.
در دانشگاه علامه طباطبایی، مهدی خویی بدون ارائه امکان دفاع و بدون دریافت اسناد مکتوب اخراج شد. تلاش او برای بازگشت با تشکیل جلسه سنجش صلاحیت عمومی و رای منفی این شورا بینتیجه ماند.
در دانشگاه فردوسی مشهد، مهشید گوهری و چهار استاد دیگر پس از قطع همکاری، حتی از ورود به دانشگاه و استفاده از کتابخانه منع شدند و با وجود تغییر دولت، فقط یک نفر از این پنج نفر به دانشگاه بازگردانده شده است.
در دانشگاه تهران، حسین مصباحیان که سابقه اخراج در سال ۱۳۸۹ را نیز داشته، پس از اعتراضات سال ۱۴۰۱ بار دیگر با قطع همکاری مواجه شد. با وجود حمایت دانشجویان و برخی مدیران جدید، تاکنون هیچ تماسی از سوی دانشگاه برای بازگشت به کار او گرفته نشده است.
در دانشگاه اصفهان، محمد سلطانی پس از تعلیق دوساله، در بهمن ۱۴۰۳ به کار بازگشت اما بخش عمده امتیازات علمی و پژوهشی او صفر شده و محدودیتهایی در تعامل با دانشجویان برایش ایجاد شده است.
در دانشگاه بهشتی، رهام افغانیخراسکانی که پس از مخالفت با تبدیل وضعیت اخراج شده بود، با وجود پیگیری در وزارت علوم، دوباره برای بررسی پرونده به همان دانشگاه ارجاع شد و نتیجهای از بررسیها به او اعلام نشد.
بهدخت نژادحقیقی نیز با وجود کسب امتیاز لازم برای جذب در گروه ادبیات دانشگاه تهران، با تغییرات مدیریتی از استخدام بازماند و درخواستهای بعدی او نیز مورد رسیدگی قرار نگرفت.
در دانشگاه الزهرا، زهرا موسویخامنه براساس گزارش حراست اخراج شد و پیگیریهای او برای بازگشت نیز تاکنون بیپاسخ مانده است.
این درحالیاست که فهرست استادان بازنگشته تنها به این افراد محدود نیست و نامهایی مانند محمد سعادتی، علی سرزعیم، فرهاد شریعتراد، محمد فاضلی، رضا امیدی، معصومه قاراخانی، حسن باقرینیا، مرتضی نعمتی، آرش اباذری و زهرا خشکجان نیز در میان آنها دیده میشود.




























