اینجانب محدثهسادات فاطمی، دانشجوی علومکامپیوتر دانشگاه «الزهرا»، با دو پروندهی متوالی توسط کمیتهٔ انضباطی، به «سه ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات» محکوم شدم. ترم گذشته (نیمسال دوم ۱۴۰۳_۱۴۰۲) تعلیق بودم و با شروع سال تحصیلی جدید، باید دو ترم دیگر را نیز در تعلیق بگذرانم.
پروندهی کمیته انضباطی من از آبان ماه سال ۱۴۰۲، به علت عدم رعایت حجاب اجباری در محیطی غیر از دانشگاه شروع شد. دو عکس که بدون رضایت من گرفته شده و به عنوان مدرک عدم رعایت حجاب ارائه شد، مستند کافی برای نسبت دادن اتهام «رعایت نکردن شئونات اسلامی» به من شد.
در ۱۶ آذر ۱۴۰۲ و همزمان با روز دانشجو گزارش دیگری از حراست به دلیل انتشار مصاحبه من از رسانههای داخلی در جمعی از فعالین دانشجویی به کمیتهی انضباطی صادر شد. در همان روز کمیته انضباطی حکم یک ترم تعلیق با احتساب در سنوات را به دلیل پرونده قبلی، به من ابلاغ کرد.
چهارم بهمن ماه بعد از اتمام آخرین امتحان با من تماس گرفتهشد و گفتهشد حکم قبلی در تجدیدنظر نیز تایید شد و همانند همیشه که گویی بیقانونی روال اصلی کمیته انضباطی و مسئولین آن است، حکم را تحویل اینجانب نداده و تنها با ایجاد فشار روانی امضای تایید این حکم را از من گرفته و در نهایت مرا متهم به ارتباط با پروندههایی کردند که هیچ مدرکی دال بر ارتباط من با آنها وجود نداشت.
در پروندهی مصاحبهی روز دانشجو، من خود را بهعنوان عضوی از مجمع اسلامی دانشگاه الزهرا و نمایندهی این تشکل معرفی کردم، اما پس از آن ناگهان اعلام شد که مجمع اسلامی دانشگاه الزهرا به دلیل مشکلات حقوقی ایجاد شده هیچگونه وجود خارجی ندارد. پس از اعلام این موضع در مورد مجمع اسلامی، هم کرسینشینان معاونت فرهنگی به نامههای اعتراضی ارسال شده توجهی نکردند و اجازه ورود به دفتر مجمع را به ما ندادند.
با ادامه پیگیری پروندهی مصاحبه ۱۶ آذر با اتهام نشر اکاذیب روبهرو شدم. در آخر در جلسهای که به صورت غیرقانونی، توسط دبیر کمیته انضباطی تشکیل شد، اعلام کردند که من باید شکایت دانشگاه را پیش خودشان میبردم و موظف به حفظ آبرو بودهام!
همچنین در پروندهٔ دوم با وجود عدم شرکت من در تریبون آزاد با حضور علیرضا زاکانی، متوجه اتهاماتی از قبیل اجتماع و تبانی، ارتباط با شبکههای معاند و همچنین لیدری در اعتراضات جنبش زن زندگى آزادى شدم که تا آخر هم متوجه نشدم این اتهامات به چهشیوهای و چگونه به من منسوب شده است؟!
اسفند ماه ۱۴۰۳ درحالی که ممنوعالورود بودم، حکم دو ترم منع تحصیل با احتساب سنوات را از پشت تلفن دریافت کردم. تا به امروز حکم خودم را نتوانستم رؤیت کنم و تمام پروندهسازیهای شکل گرفته تنها به صورت شفاهی ابلاغ شده، بلکه بدون هیچ مدرک و بدون هیچ سندی که بتوان به آن استناد کرد. من دانشجو هستم اما با پروندهسازیهای واهی سه ترم اجازهی شرکت در کلاس را ندارم و احکامم را از بیدادگاهی دریافت کردم که به علت بیقانونیهای متعدد قابل استناد و صلاحیت نیست.
و حال من محکومم به انتظار