خواستند ما را دفن کنند؛ غافل از آنکه ما بذر بودیم.
گذشت، اما اثرش ماند؛
سوختیم ولی پخته شدیم.
#به_یادآور که چه بر سر ما آمد؛
گذشت ولی چگونه سخت گذشت.
در واپسین لحظات نزدیک شدن به روزِ دانشجو، نگاهی بر یک تراژدی غمانگیز و تلخ در روزهای 15، 16 و 17 آذر ۱۴۰۱ میاندازیم تا بارِ دیگر حقیقت آشکار شود و مسئولین دانشگاه آگاه شوند که اتحادِ دانشجویان چگونه میتواند رعشهای در بدنه بی پایه و اساس آنها ایجاد کند.
شرحِ وقایع آن ایام آنقدر تلخ و طولانی است که صدالبته در یک پیام نمیگنجد، ما با محکوم کردن اتفاقات روزِ سیاه دانشجو میگوییم که هرگز فراموش نکردهایم و هستیم بر عهدی که بستیم.
امسال در شرایطی به استقبالِ روز دانشجو میرویم که بیش از هر زمان دیگری فضای دانشگاه امنیتی شده است. گویا ترس از شروع دوباره جنبشِ زن زندگی آزادی چنان وحشتی در ساختمان مرکزی ایجاد کرده است که با نقضِ آشکار قوانین، بیش از هر موقع دیگری دست به تعلیق، محرومیت و تهدید فعالین دانشجویی زده است.
روزِ اول و ابتدایی ایام تاریک و تلخ؛
دو دانشجوی ورودی ۱۴۰۰ کارشناسی در روز ۱۵ آذر ماه ۱۴۰۱ حوالی ساعت ۱۷:۳۰ در تقاطع ولیعصر و میرداماد، طی یورش نیروهای لباسشخصی، توسط یک خودروی پژو پارس ربوده شدند و به بند ۲۰۹ زندان اوین انتقال یافتند. در این روز، ما شاهد افولِ امنیت و به زیرِ سوال بردن حقوقِ دانشجو بودیم اما نیروهای امنیتی و مسئولین مربوطه نه تنها این جسارت را اشتباه نمیدیدند بلکه به اشتباهاتشان در روزهای آتی نیز ادامه دادند.
صبحِ روزِ دوم و سیاهترین روز؛ روزی به نام روز دانشجو!
در صبح ۱۶ آذر ماه ۱۴۰۱ ، حوالی ساعت ۱۱:۳۰ ، سه نفر از دانشجویان دانشگاه که در فاصله کمتر از پنج متری از درب دانشکده برق و کامپیوتر ایستاده بودند؛ دو سمند سفید در کنار آنها متوقف میشود. افرادی از این ماشینها خارج شده و این سه دانشجو را به شکل بد و وحشیانهای دستگیر میکنند و به داخل ماشینها میبرند. دانشجویان در حین دستگیری فریاد سر دادند ولی حراست دانشکده مِن جمله مزدور #رسول_کاظمی ، رئیسِ حراست پردیس سیدخندان که در فاصلهی بسیار کمی ایستاده بودند، هیچ اقدامی برای کمک به دانشجویان نکردند و تنها شاهدِِ این اتفاق بودند. دانشجویان با شنیدن این اتفاق، مقابل درب کوچه آگاهی تجمع کردند و نسبت به عدم حفاظت از دانشجویان که وظیفه حراست است، اعتراض کردند. حراست پاسخ داد: «اگر جلو میرفتیم ما را هم میگرفتند!» غافل از اینکه دانشجو میداند مقصر و متهم اصلی بازداشت شدن دانشجویان خود نهادِ ضددانشجویی حراست است، که با هماهنگیهایی که با وزارت اطلاعات میکند، دانشجویان را تنها و بیدفاع طعمهی این ارگان میکند. طبق اخبارِ واصله، مزدور #سعید_عابدپور، معاونِ حراستِ فیزیکی خواجه نصیر، روزِ قبل بازداشت، یکی از دانشجوها را تهدید به بازداشت شدن کرده بود.
شبِ روزِ دوم؛ بارِ دیگر شاهدِ نقضِ آشکار امنیت دانشجویان و افسار گسیختگی نیروهای امنیتی و مسئولین بودیم که با یورش به خانه دو دانشجو دختر ورودی ۱۴۰۱ ارشد و ورودی ۹۹ کارشناسی، آنها را بازداشت و وسایل الکترونیکیشان را ضبط کردند.
موضوع در اینجا به خاتمه نمیرسد و به روزِ سوم، ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۱ میرسیم که مسئولین دانشگاه دیگر شرافت برای آنها معنایی نداشت و با پا گذاشتن روی آن، موضع خود را در برابر دانشجویان نشان دادند.
پس از اینکه ۴ تا از دانشجویان از خوابگاه دانش خارج شدند، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. با توجه به این اتفاقات میشود گفت که مزدور #ناصر_ناصریفر و مزدور #عیسی_عباسی رییس کل حراست فیزیکی دانشگاه کاملاً در جریان این خروج بودند و عملاً کاری کردند تا دانشجو از خوابگاه خارج بشود تا دستگیر و ربوده شود.
بعد از گذشت از تاریکترین روزهایی که دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر به خوده دیده بودند، اکنون وارد مرحلهای از سرکوب فراگیر در زمینههای متعددی من جمله مسائل رفاهی و آموزشی شدیم که نشاندهنده این است که وزارت علوم و ریاست دانشگاه به دنبال سرکوب دانشجویان خواجه نصیر هستند.
پس از حمایتهایی که دکتر امرایی، ریاست پردیس سیدخندان، من بابِ تامین امنیت دانشجویان و پیگیری وضعیت دانشجویان بازداشتی کردند، ریاست دانشگاه بدون توجه به لیاقت و توانایی فردی و با حکم کاملاً غیرقانونی تصمیم به تغییر ایشان و منصوب کردن دکتر احسانیان به عنوان سرپرست پردیس سیدخندان کردند، که این تصمیم خود دارای ایراداتی میباشد. انتصابی که با هشتگ انتصابات در کانال وابسته به دانشگاه که معلوم نمیباشد توسط چه شخصی اداره میشود، خود نشاندهنده این است که این تصمیم از مقامات بالاتری آمده است و به دنبال روی کار آوردن اشخاصی هستند که دانشجویان را سرکوب کند.
مشکلات رفاهی و سرکوب فراگیر دقیقاً از زمانی شروع میشوند که دکتر احسانیان به عنوان سرپرست پردیس سیدخندان شروع به کار کردند، که با وجود پیگیری های متعدد و نامه نگاری های صنفی من باب پیگیری این مسائل ، ریاست دانشگاه از حل مشکلات سر باز دادند و سرپرست سیدخندان پیوسته به سرکوب خود بیشتر و بیشتر ادامه دادند.
تا سرانجام دانشجویان پردیس سیدخندان، بعد از اتمام صبر آنها و بی جواب ماندن پیگیریهای صنفی، به طور خودجوش دست به تحصن و اعتراض زدند که در نهایت دیکتاتور مجبور به تسلیم شد. لازم به ذکر است که با وجود مسالمت آمیز بودن تجمع و دعوت به گفتوگو با ریاست دانشگاه، باز هم شاهد سرکوب و وحشیگری نهادِ ضددانشجویی حراست بودیم ، که در این اعتراضات مزدور #سعید_عابدپور معاونِ حراست فیزیکی دانشگاه خواجه نصیر، اعتراضات را از حالت دانشجویی خارج کرده و جو را با وحشیگری و کتک زدن دانشجویان متشنج کردند.
سرکوب، نه تنها فقط در مسائل رفاهی به خاتمه نمیرسد، بلکه رد صلاحیت گسترده کاندیدهای صنفی و انجمن اسلامی نیز خود نشاندهنده این است که ریاست دانشگاه هر کاری میکند تا صدای دانشجو به جایی نرسد و در سکوت خبری به سرکوب خود ادامه دهد، که در آخر باز هم دیکتاتور شکست خورد و انتخابات صنفی به بهترین نحو و با حمایت شمارِ زیادی از دانشجویان برگزار شد و بار دیگر مشتی بر دهان آنها وارد شد.
بعد از گذشت دو ترم تحصیلی سخت و پرفشار برای وزارت علوم و آشنا شدن با خشم و قدرت دانشجویان، این بار نوبت به عوض کردن سرپرست دانشگاه خواجه نصیر میرسد. دانشگاهی که با وجود یکپارچه نبودن دانشکدههایش همیشه پیش قدم و صدر اعتراضات دانشجویی بوده، دانشگاهی که بیشترین بازداشتی و البته بیشترین تحصن را داشته است. چیزی که باب میل وزیر علوم نبود و مثل روز روشن بود که دير یا زود نوبت این دانشگاه میرسد و تغییراتی در آن ایجاد خواهد کرد.
بعد از بازداشتیهای گستردهای که در روز دانشجو اتفاق افتاد، دانشجویان تصمیم به تعطیلی دانشگاه گرفتند و تا آزادی کامل و بی قید و شرط دانشجویان در کلاسهای درس خود شرکت نکردند. این فرآیند تا شروع امتحانات پایانترم و آزادی تمام دانشجویان ادامه پیدا کرد و دانشجویان خواجه نصیر با اتحاد خود به پیروزی بزرگی دست یافتند و مشت کوبندهای به مزدورانی که قصد بر هم ریختن امنیت و آرامش دانشجویان داشتند زدند.
گویا این موضوع آنچنان برای وزیرعلوم سخت بوده که طبق نامهی محرمانه به رییس جمهور، ذکر کردهاند عملکرد دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در دوران اغتشاشات ضعیف ارزیابی شد و اخیرا رییس دانشگاه عوض شده است و امیدواریم رییس جدید اقدامات تحولی خوبی در این دانشگاه ایجاد نماید.
امیررضا شاهانی که سابقه عضویت در بسیج اساتيد را نیز داشته، با حکم وزیر علوم به عنوان سرپرست دانشگاه خواجه نصیر فعالیت خود را شروع کرد و با انتصابهای غیر حرفهای ایشان، ریاست دانشکدهها را به اشخاصی اختصاص داد که دست کمی از او ندارند. انتصاب این شخص به عنوان سرپرست دانشگاه آن هم زمانی که تابستان است و دانشجویان حضور ندارند، نشاندهنده ترس آنهاست. ترسی که از احتمال شروع مجدد خیزش وجود آنها را گرفته و از الان راهکاریهای احتمالی سرکوب را میچینند.
در دوران ریاست شاهانی سرکوب به اوج خود میرسد، شاهانی و زیردستانش از هر راه و روشی برای سرکوب دانشجویان استفاده میکنند.
اختیار تام به حراست و ایجاد مزاحمت برای دانشجویان، حذف تمام امکانات رفاهی، ندادن غذای گرم به دانشجویان ترم تابستان به بهانهی نبود بودجه، بستن درب اصلی پردیس سیدخندان، کاهش سرویس ایاب و ذهاب خوابگاه، تفکیک جنسیتی سرویس، تهدید و کمیتهای کردن اکثر فعالین دانشجویی، بستن درب انجمن اسلامی، عدم اعتنا به خواستههای دانشجو، به رسمیت نشناختن بزرگترین تشکل دانشجویی، کاهش محسوس کیفیت تغذیه، عدم نظارت بر سلفها و تخلفهای مشهود مسئولین ذیربط و... تنها و تنها بخش کوچکی از مشکلات و سرکوبهایی میباشد که مسئولیت تمام این کارها بر عهدهی ریاست دانشگاه و هئیت مدیرهی بسیجی-امنیتی اوست.
در پایان خطاب به ریاست دانشگاه میگوییم ما دانشجویان خواجه نصیر بارها سرکوب شدیم، بارها جنگیدیم و بارها حقمان را از شما گرفتیم. صحبت از گفت و گو و دعوت از تشکل ها به مناسبت روز دانشجو، بعد از یک سکوت معنادار برای ما بیمعنیست. ما برای گرفتن حقمان یک لحظه آرام نمیشینیم و از راهی برای پس گرفتن حقمان استفاده خواهیم کرد ولو به قیمت جانمان باشد.
یادتان باشد که ما دانشجوی خواجه نصیر هستیم ، در برابر سرکوب و مسئولین سرکوبگر و دیکتاتور سر خم نمیکنیم.
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی فرم مقدماتی درخواست عضویت و فعالیت با ما: https://t.me/uniiran/6839 📲 پیامگیر تلگرام https://t.me/sjktamas 🔊 کانال تلگرام https://t.me/uniiran 🔊 توییتر https://twitter.com/UNI_Barabari 🔊 اینستاگرام https://www.instagram.com/uni.azadi.barabari