۱۶ آذر، جوانان و حکومت مرده

0

سیاوش شهابی

جمهوری اسلامی عملا حکومتی مرده است. آنچه از این جنازه متحرک باقی مانده، یک حکومت نظامی سرکوبگر است که دیگر توان بازگشت به دوره قبل از خرداد ۸۸ را هم ندارد. این را دیگر هر مفسر و ژورنالیست بورژوازی هم هر چقدر محتاطانه اما دارند به آن اعتراف می کنند.
حالا این حکومت نظامی درگیر با دشمن فرضی ( و نه واقعا مردم چون در مقابل آنها قطعا شکست خواهد خورد )، می خواهد در مقابل جوانانی که حکم به رفتنش داده اند صف آرایی کند و هر جمعه از تریبون نماز جمعه اش گرفته تا هشدارهای
ستون آخر روزنامه های دست چندمی مدافع دولت، از فتنه و شورش و حرکات ضد انقلاب می نویسند و به همدیگر هشدار می دهند. این وضعیت جمهوری اسلامی سنسگار و اعدام است.
اما، ۱۶ آذری دیگر پیش روست. ۱۶ آذری که همواره با شعارهای عمیقا انسانی و سوسیالیستی اش اعصاب ریز و درشتهای حراست دانشگاه تا وزارت اطلاعات را بهم ریخته بود. قدرت ۱۶ آذرهای سرخ و سوسیالیستی در جدالی عمیقا طبقاتی و بر سر مطالبات پایه ای جامعه ایران است. مطالباتی که با شعار نان، مسکن و آزادی شروع شد و به سوسیالیسم یا بربریت رسید.
همانطور که بیانیه سازمان جوانان تاکید می کند، در عرض يک سال گذشته جمهوري اسلامي مانند حيوان وحشي زخم خورده اي با تمام وحشيگري اي که در توان داشت به سرکوب جامعه و از جمله دانشگاه پرداخته است، تعداد بيشماري از دانشجويان را تهديد کرده، دستگير و محروم از تحصيل و اذيت و آزار کرده و فضاي دانشگاه ها را سعي کرده است سياه و مختنق کند. باند هاي اراذل و اوباش را در دانشگاه ها پر و بال بدهد و حتي رشته هايي را منحل و اساتيد غير همسو با حکومت را از کار برکنار کرده است. اين ها نشانه هاي يک حکومت نرمال مقتدر که خطري تهديدش نمي کند و دارد زندگي اش را مي کند نيست، برعکس نشانه هاي حکومتي است که حتي از سايه خود وحشت دارد و هر حرکتي از طرف مردم و جوانان برايش تهديد مرگ محسوب مي شود.
از این رو حرکتهایی که در دانشگاه انجام ميشود، به شهادت برخوردهای صورت گرفته، بدترين اتفاقى است که هر روز جمهوری اسلامی را تهديد ميکند. جارى ترين و زنده ترين مسئله اى است که در کشور است. در نتيجه ترس از دانشگاه و ترس از دانشجويان يک واقعيت است. بعلاوه اکنون دیگر باگذشت یک سال از اعتراضات، کاملا محسوس است که در جنبش دانشجويى و در صفوف دانشجويان، آن چيزى که به آن البته با قدرى مسامحه جنبش دانشجويى گفته می شود ( چون دیگر خيلى از مردم درگير اين وضعيت هستند)، عبور از جمهوری اسلامی است. در نتيجه انتظار اينکه امسال اعتراضات دانشجويى و اعتراضاتى که دانشگاه مرکز آن است، اعم از اينکه دانشجويى باشد يا نباشد، عليه حکومت شديدتر و تندتر هم باشد زياد است و رژيم اين ترس را دارد.
امروز، مقوله جوانان دارد در ايران چهار چوب کلى سرنوشت جمهورى اسلامى را تعيين ميکند. جمهوری اسلامی، حکومتى است که ۳۱ سال پيش سر کار آمده است. يک حکومت استبدادى، مذهبى و ارتجاعى که روى خون بنا شده است، روى بيحقوقى انسانها بنا شده است، حکوتى است فوق العاده واپس گرا، حتى ضد آسايش و خوشبختى انسانها، ضد شادى انسانها. حالا سال را بياد آوريد. سال ۲۰۱۰ است. جوانان هيجده، نوزده و بيست ساله دارند ميبنند که در دنيا چه اتفاقى مى افتد. دنيايى که در آن واحد از گوشه و کنارش دارند با هم تماس ميگيرند و اخبار و گزارشهای مختلف در عرض چند دقیقه از این سر دنیا به آن سرش مخابره می شود. این دنياى شبکه اينترنت است. دنیای فیس بوک و تویتر و ویکی لیکس. دنياى انفجار عظيم اطلاعاتى و ارتباطاتى است که در سالهاى اخير اتفاق افتاده است، در يک چنين دنيايى نگه داشتن حکومت اسلامى در يک کشور هفتاد و پنج ميليونى که نیم بیشتر جمعیتش را جوانان تشکیل می دهند و هميشه در پی فرهنگی غربی و مدرن و انسانی بوده، از نظر فکرى و فرهنگى در بخش اعظم تاريخ خودش جامعه ای بوده که آزادی بیان و عقیده و مدرنیته خواست مردم بوده است، غير ممکن است. غر ممکن است کسی جمهورى اسلامى را بياورد و تحويل نسلى بدهد که چشم باز ميکند به قرن ٢١ و می گويد من بهترین های دنیا را ميخواهم. در نتيجه جمهورى اسلامى صورت مسئله اش اين است که بدرد اين نسل نميخورد و ربطى به اين نسل ندارد.
حالا برگردیم به موضوع دانشگاه. اول، من دیگر اعتقادی به جنبش دانشجویی به آن صورتیکه تا سال گذشته به آن گفته می شد ندارم. به نظر من، ظرف دانشگاه، امروز خیلی واقعی تر و ملموستر از گذشته به يکى از آن ظرفهاي ابراز وجود مردم در کلیت خود تبدیل شده است. تا دانشگاه شلوغ ميشود هرکسى از هر رشته و فن و هر جاى شهر پا ميشود مى آيد مقابل دانشگاه جمع ميشود و قضيه را مال خودش ميداند. ۱۶ آذر سال گذشته اینطور بود. وقتی همراه با جمعی از دانشجویان مسیر بلوار کشاورز را طی می کردیم و شعار می دادیم، از هر قشری در کنار ما شعار می دادند و با ما همراهی می کردند و مطالبات و خواسته ها یکی بود و اگر هم نبود، همراهی مردم نشان می داد از این ظرفیت همه استفاده می کنند. جنبش دانشجويى عملا نوک کوه يخ بزرگ اعتراضات توده اى مردم است. امسال، این مبارزه، مبارزه ای عمیقا طبقاتی و سوسیالیستی خواهد بود. مبارزه ای بر سر معیشت و منزلت. بر سر پایه ای ترین مطالباتی انسانی مردم ایران و بسرعت جايگاه اين مبارزه که وسيع تر از دانشگاه است روشن ميشود. بنظر من امسال سال تعيين کننده اى در تعيين تکليف جوانان با حکومت است که يک گوشه اش هم اين است که جنبش دانشجويى به اين معنى که الان ميگوييم جاى خودش را ميدهد به جنبش عظيمى که در آن دانشجويان هم شرکت ميکنند و رهبريش با فعالین چپ و سوسیالیست و جوانان چپ و جوانان کمونيست است.
جوانان کمونیست ۴۸۲


Tags

ارسال یک نظر

0نظرات

ارسال یک نظر (0)