آخرین میخ ها!

0
سعید ولد بیگی

سوسیالیسم به پا خیز برای رفع تبعیض را معلمان فریاد میزنند. سوسیالیسم یا بربریت را دانشجویان میگویند. و کارگران با شعار آزادی، برابری، حکومت کارگری، تابوت قانون کار جمهوری اسلامی را روی دستان خود حمل میکنند . زنان در 8 مارس به عنوان روز رسمی خود در اعتراض به تبعیض و نابرابری به میدان میآیند.همگی اینها نشان از پیشروی چپ و مشخصا وجود یک قطب قوی سوسیالیستی دارد.
در این میان نقش جنبش دانشجوئی به عنوان پیشروان آگاهگر در جامعه بسیار ملموس و قابل تامل است. یک پای همه اتفاقات اخیر در ایران در دانشگاه بوده و این نیازمند روشن کردن وضعیت دانشجویان ومبارزه آنها در پیشروی سوسیالیسم در ایران است. قدمت جنبش دانشجوئی به همان سالهای تاسیس دانشگاه تهران و بلکه پیش از آن نیز بر میگردد. در سال 1313 چندی پس از تأسیس دانشگاه تهران و 1315 اعتصابهایی توسط دانشجویان پزشکی و تربیت معلم صورت گرفت. در سال 1316 نیز دانشجویان دانشکده حقوق در اعتراض به هزینه های بیهوده برای آماده ساختن دانشگاه جهت بازدید ولیعهد، در کلاسها حاضر نشدند. آنها شکایت داشتند چرا اکنون که اکثر روستاها، امکانات آموزشی ندارند ولی بیش از 120000 ریال برای خرید ادکلن جهت معطر کردن سالنهای دانشگاه هزینه شده است؟ این تحرکات ازاولین جنبشهای اعتراضی دانشجویان بود که در مقابل سرمایه داری شاه وسلطنت قد علم کرد. اما در سالهای 29 تا 32 درست در هنگامی که جریانات چپ و کارگری علیرغم غیر فانونی بودنشان میکوشیدند با سازماندهی تشکلهای دموکراتیک و مردمی از جمله انواع اتحادیه هاو سندیکاها، دیکتاتوری و استعمار حاکم بر کشور را تضعیف کنند، دکتر مصدق در هیئت نخست وزیر قسم نامه اش رابرای وفاداری به "نظام سلطنت مشروطه ایران" بر پشت قرآن مینوشت و برای "اعلیحضرت همایونی" ارسال میکرد. اما با توجه به تمامی مشکلات اتحادیه دانشجویی دانشکده های پزشکی و داروسازی و دانشکده های فنی، ادبیات و کشاورزی به اعتبار جنبشهای کارگری جهان در این دوره از تغییر و تحولات جهانی و رشد تشکلهای مستقل توده ای تشکیل شد.
در این میان دو گرایش دیگر دانشگاه (اسلامیون و ملیون) به ترتیب با ایجاد انجمن اسلامی و سازمان صنفی دانشجویان دانشگاه تهران خود را سازماندهی کردند. اوج اعتراضات و فعالیت تشکلهای دانشجوی متاثر از فضای این دوره را در 16 آذر 1332 و1 بهمن 1340 میبینیم.عمده فعالیتها و تحرکات این دوره در اعتراض به وضعیت اداره کشور و حاکمیت سرمایه داری و بینش ضد امپریالیستی خلقی در این دوره است. کشمکش ناسیونالیسم، مذهب و فضای رو به رشد مدرنیته با سوسیالیسم و"اعتبار کمونیسم" در این دوره باعث شده بود که محافل دانشجوئی با تمامی خصلتهای تعرضی و مبارزاتی خودشان محفل تظاهر به کمونیسم وعقاید مارکسیستی شوند. اما این گرایشات که بیشتر متاثر از چین و مائو بود حول محور پوپولیستی خلق بود. پس از قیام 57 ، فضای سرکوب جمهوری اسلامی که از اواخر دهه 50 تا اوایل دهه 70 گریبان فعالین دانشجوئی وکارگری را گرفت، با قتل عام و تصفیه دانشگاهها و محافل کارگری به خیال پایان دادن به طاعونی بود که گریبان سرمایه داری را گرفته بود. کشتار وحشیانه زندانیان سیاسی سال67 و برخوردهای نظام جمهوری اسلامی، از ترس فاحشی خبر میداد که تنها میشد به این شیوه آرامش کرد .آنچه از چند سطر تاریخ در این زمینه بر میآید ماهیت چپ و رادیکال مبارزات دانشجویان از بدایت امر بوده است، قصد مصادره مبارزات دانشجوئی به نام چپ را ندارم اما برخی از دوستان تحکیمی در قامت گادفادرهای جنبش دانشجوئی و مبارزات آن از در مالکیت روزهائی همچون 16 آذر سخن پراکنی میکنند که باید به آنها بگویم لطفا کمی از توهم خارج شوید و بدانید که اگر قرار باشد این روز متعلق به خطی سیاسی باشد ،آن چپ و مشخصا دانشجویان کمونیست دانشگاه است.
پس از خزیدن اصلاحات در میان جنبش دانشجوئی و شکست مفتضحانه دوم خرداد و هو شدن خاتمی در دانشگاهها ، دیگر بار تلاش جمهوری اسلامی برای مهار سرکشیهای جوانان پرشور انقلابی شکست خورد. اما نقطه قابل تامل در این زمینه رشد تصاعدی جنبش سرنگونی بود که هر چند در ابتدای امر با فضای دو خرداد و با رنگ و لعاب اصلاحات به میدان آمد ، اما هرچه پیش رفتیم این جنبش و این بستر رادیکال تر و قوی تر به سمت سوسیالیسم کشیده شد. به شکلی که امروز ادبیات مارکسیستی به عنوان پس زمینه نوشته های اعتراضی و تحلیلی دیده میشود. راست ، دو خرداد و تحکیم با تمام شعارها و راهکارهای خودش به حاشیه رانده شده و جنبش سرنگونی به شدت تحت تاثیر چپ رادیکال کارگری است . دانشجویان خود به عنوان بخش آگاه متاثر از طبقه کارگر همیشه به عنوان یک پای اعتراضات در صحنه بوده اند و تاثیر به سزائی در پیشروی و آگاهی جمعی مردم برای خلق آفرینش های جمعی در قالب اعتصاب، اعتراض، تحصن و...داشته اند.
پس از طی مراحل گذار در سالهای اخیر و بی آبرو شدن بیش از پیش راست ،جوانان و دانشجویان آلترناتیو سوسیالیستی را در مقابل جبهه بربریت، در اوج سرکوب و خفقان در تهران و در قلب دانشگاه طلب میکنند. تغییر دیدگاهی چپ و کمونیسم در دانشگاه از خرقه خلقی و مذهبی و جایگزین شدن سوسیالیسم علمی و مارکسیسم انقلابی موجب شده است که سوسیالیسم و مقولات مرتبط آن از پیله ایثار و جانفشانی سکتاریستی وآوانتوریستی خارج شده و هرچه بیشتر در میان مردم جای خود را باز کند. میبینیم که به راحتی مردم از طبقه کارگر و سرمایه دار سخن میگویند، نقد میکنند و به دنبال پائین کشیدن مفت خوران جامعه طبقاتی هستند. و آنها را در هر پوششی دشمن درجه اول و اصلی خود میدانند. در این میان نقش دانشجویان ، آگاهگران و روشنفکران در هدایت این سیل خروشان در کانالهای رادیکال کارگری در راستای تقویت و انسجام برای وصول پیروزی نهائی بسیار حساس و تعیین کننده است.
اما پس از شکل گیری اعتراضات و اعتصابهای کارگری، دانشجوئی و زنان در مراسمهای مختلف و بالا بردن پلاکاردهای چپ و سوسیالیستی که همگی برخواسته از اردوگاه چپ جامعه بود، راست در همه اشکال خودش فریاد زد که اینها فرصت طلبی است! نشان دادن پرچم جلوی دوربین و رسانه هاست! ادعائی که امروز هم توسط نهادهائی همچون تحکیم وحدت تکرار میشود. عزیزان بسیار رادیکالی که اعتراض سیاسی را در نامه نوشتن به احمدی نژاد و برگزاری مراسم دعای توسل در مسجد دانشگاه میدانند فارغ از این درک پایه ای هستند که امروز خواسته اکثریت مردم ایران و دنیا بر پایه سکولاریسم است. همگی اینها ماهیت دمکراسی خواهی و عمق مطالبات تحکیم را نشان میدهد.
قبلا بسیاری این آیه های تحکیم را پرستیده بودند ودر تب الاهواز و هخا و آذربایجان میسوختند و هذیانهای راست به نام چپ تلاوت میکردند.اما خود تحکیم که ویرانه های دو خرداد را بر دوش داشت، از این فضا دور شده و از شبح لنین در فضای جامعه سخن گفت و ساعت 7 صبح با همه دارائی 6 نفره اش جلوی پلی تکنیک بست نشست تا هم به فضای پلیسی 18 تیر کمک کند و هم از ترس اینکه چپ مجددا با برگزاری اعتراض خود و برافراشتن پرچمها و مطالباتش خبر ساز این روز باشد ، خود را در دام آوانتوریسم بی فایده ای انداخت که تنها نتیجه اش میتوانست روی خبر آمدن تحکیم باشد . چنین حرکتهائی اپورتنیستی از خصلتهای تحکیم است که برای نجات موقعیت به خطر افتاده اش دست به چنین فعالیتهائی میزند.
جنبش چپ و سوسیالیستی تنها در داشگاه دنبال نمیشود بلکه بستر اصلی آن در کارخانه ها و در میان توده های مردم است. از این رو اینگونه موضع گیریهای نهادهای معلوم الحالی همچون تحکیم تنها ضعف سران آن و به طبع سران رژیم را از درک وضعیت موجود نشان میدهد . ضدیت تحکیم با چپها تلاشی شبیه لجن پراکنیهای افرادی همچون فخرآور ،سازگارا ،افشاری ،محمدی و... در ورژن داخلی است. هرچه پیش میرویم فضا پلاریزه تر میشود و دو قطبی جامعه پررنگ تر میشود.
این بار حضور چپ در تریبون آزاد پلی تکنیک و بر افراشتن شعارها ومطالبات سرخ، فضا را برای تحکیم و راست غیر قابل تحمل کرده و موجبات حمله به چپ را برای ایشان فراهم آورده است. برگزاری این تریبون توسط دو طیف دانشجویان سوسیالیست پلی تکنیک و انجمن اسلامی پلی تکنیک بود که آقایا ن تحکیم در تلاشند آن را به نام خود مصادره کرده و در یک نمایش تبلیغاتی از فضای اعتراضی پلی تکنیک به نفع خود سوء استفاده کنند. جالب است که تحکیم در تلاش است که با فرا فکنی نیت خود را به چپ دانشگاه بچسباند و ادعای خوش نیتی کند، امری که کاملا از موضع گیری و نقد یا بهتر بگویم (کوبیدن چپ ) بر میآید. چپ در آن تجمع هم پایگاه داشت، در 30 مهر بیانیه دانشجویان سوسیالیست پلی تکنیک، جمعی از دانشجویان چپ و دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب خوانده شد که مورد استقبال حاظرین در تجمع قرار گرفت.
امر دیگری که جالب توجه است و تحکیم در توهم آن و با علم به عمق این بد فهمی همچنان بر آن پا فشاری میکند انتخابی بودن اعضای انجمن اسلامی است که با اکثریت آراء ، به اصطلاح اعتراضات و خواسته های دانشجویان را نمایندگی میکنند. اما این امر بر تمامی دانشجوان روشن است که انتخابات انجمن اسلامی پلی تکنیک امری با برنامه قبلی و با رایزنی ها و لابی های فراوانی توسط رتبه داران تحکیم صورت میگیرد. از این رو از دست دادن پایگاهی به نام پلی تکنیک برای تحکیم بسیار حیاتی و غیر قابل باور است و در تلاش است با ایجاد فضاهای آوانتوریستی وغیر رادیکال و کاملا همسو با رسانه هائی همچون صدای آمریکا و بی بی سی در کنار دوستان انحصار طلبشان چپ را به آتش بکشند.
اما کمونیستها در مقابل همه انگ ها وآزارها در صف اول مبارزه برای آزادی و برابری ماندند و امروز به جائی رسیده اند که نهادهای راست، چه اصولگرایان و چه دو خردادیها از شبح لنین و چه گوارائیسم میهراسند. جامعه به پیش میرود و مطالباتش را میخواهد .این جنبش از پائین تقویت میشود، از دل توده های زحمت و کار بر آمده و حمایت میشود و برای وصول موفقیت در برقراری آینده ای روشن و انسانی ناگزیر از این موانع مسخره راست و تحکیم و امثالهم عبور میکند.
این مطالبات و خواسته ها که در دانشگاهها ،در کارخانه ها در اعتراضات زنان ودر میان مدافعین حقوق کودک میبینیم، از آن جبهه سومی است که دارد فریاد میزند.اما در این میان پاسیفیسم نیز در باتلاق خود دست و پا میزند.ابراز اینکه تعدادی از دانشجویان مهربان و خوش قلب که تنها دغدغه آنها آزادی همکلاسیهایشان است و آمده اند تا در نهایت حسن نیت برگزار کنندگان تجمع به احمدی نژاد و شاهرودی نامه بنویسند جزو این دسته هستند.
اما اصلاح طلبان که درآستانه انتخابات برای مقابله با اصولگرایان به یک نمایش تبلیغاتی نیاز داشتند مثل همیشه از بستر تحکیم استفاده کردند و این نقش را به انجمن اسلامی پلی تکنیک دادند. در این میان تلاش دو خردادی های شکست خورده برای اصلاح طلب نشان دادن مردم در رسانه های داخلی و خارجی با شوک سرخ فعالین چپ راه به جائی نبرد. این جریانات زمانی رخ داد که راست و شکست طلبان با تمام توان 16 آذر ووقایع آن را اتفاقی و بدون سازماندهی و پایگاه میخواندند.
جنبش سوسیالیستی در داخل و خارج ایران تحت تاثیر استیلای کاپیتالیسم و با سازمانیابی خودش در این شرایط افق متفاوتی را پیش رو دارد و آلترناتیو متفاوتی را طلب میکند. دانشجویان چپ دانشگاههای ایران نیز، متاثر از جنبش ضد سرمایه داری در سراسر دنیا و افول نظم نوین جهانی ،به سوی سازماندهی و تشکل های مستقل خود پیش میروند،امروز در آستانه ایجاد یک تشکل مستقل سراسری دانشجوئی وبرپائی مجامع عمومی هستیم. آنچه واضح و روشن است چرخیدن جامعه در مجموع به چپ و یکدست شدن مطالبات مردم در اعتصابها و اعتراضات مردمی است. آنچه از رفتار تحکیم و برخوردهایش برمیآید، تهدید نیزه به قلب تپنده جنبش رادیکال دانشجوئی برای برقراری جامعه ای آزاد وبرابر در اعتراضات دانشجوئی است. از این رو به تمامی نیروهای راست و دفتر تحکیم نیز باید بگویم نقشی که به شما داده شده راهی است که قبلا دوستان سوسیال-دموکرات پیموده اند .خوش خدمتی در این راه کوبیدن آخرین میخها بر تابوت جریان "لیبرال" و راست دانشگاه است....

ارسال یک نظر

0نظرات

ارسال یک نظر (0)