05/10/1385 سه شنبه

0

اخبار دانشجویی

اجتماع اعتراض آميز جمعي از كاركنان قراردادي دانشگاه بوعلي همدان
همدان- خبرگزاري كار ايرانجمعي از كاركنان شركتي و قراردادي دانشگاه بو علي سينا روز دوشنبه با اجتماع در محوطه اين دانشگاه خواستار توجه مسوولان دانشگاه به وضعيت استخدامي و حقوقي خود شدند . به گزارش" ايلنا" از مركز همدان،اين گروه كه حدود 400 نفر بودند عدم شفافيت مصوبه دولت در خصوص تفكيك بعضي از كاركنان قراردادي تحت پوشش شركتهاي خدمات پشتيباني را از جمله مشكلات خود اعلام كردند . تني چند از افراد معترض در اظهارات مشابهي اعلام كردند: به رغم گذشت 3 ماه از مصوبه دولت هنوز بلاتكليف مانده اند . آنان با گلايه مندي از مسئولان ذيربط دانشگاه خواستار تلاش آنان براي روشن شدن وضعيت استخدامي و حقوقي خود شدند.گزارش خبرنگار ما حاكيست: دكتر خزائي رئيس دانشگاه بوعلي سينا با حضور در جمع معترضين وعده كرد كه در حداقل زمان ممكن مشكلات معترضين را مورد بررسي قرار خواهد داد
بيانيه 542 نفر از فعالان سياسي، اجتماعي و دانشجويي کشور در اعتراض به سرکوب و فشار به دانشگاه
ادوارنیوز: 542 نفر از فعالان سياسي، اجتماعي و دانشجويي کشور در اعتراض به سرکوب و فشار به دانشگاه بیانیه ای صادر کردند .
متن کامل این بیانیه به این شرح است
آذر ماه همواره يادآور مبارزات دلاورانه دانشجويان آزاديخواه ايران عليه خودكامگي، انحصارگري، زورگويي و فساد دولتي وتلاش براي تحقق برابري و آزادي و اعتلاي ميهن بوده و هست.
درحالي به نکوداشت دانشگاه به عنوان جايگاه فرهيختگان، دانشمندان و انديشمندان و سراي اميد ايرانيان مي پردازيم ، كه اين نهاد با استقرار اقتدارگرايان و نظاميان در نهاد دولت، با حجم گسترده‌اي از مضايق و فشارها روبروست. افت كيفي مديريت و هيئت علمي دانشگاهها ، احضار، اخراج و تعليق بسياري از دانشجويان فعال و آگاه دانشگاهها، تعطيل يا محدود كردن فعاليت ‌نهادهاي مستقل دانشجويي، توقيف نشريه هاي مستقل دانشجويي و پاكسازي و بازنشستگي اجباري استادان شايسته و پاكسازي هاي گسترده که همگي، پويايي و كيفيت آموزشي دانشگاه ها را به شدت كاهش داده است. موج گسترده محكوميت ها توسط كميته‌هاي انضباطي، بازفعال‌سازي هسته‌هاي گزينش استاد و دانشجو، حضور چهره‌هاي غير دانشگاهي و بي كفايت در مديريت برخي از دانشگاهها و جلوگيري از انتخاب رييسان دانشگاهها توسط اعضاي هيئت هاي علمي، بکلي استقلال دانشگاه‌ها را از بين برده و اصل استقلال نهاد دانش از دولت را مخدوش كرده است.
تعليق انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان، كه از ديرپاترين سازمان‌هاي دانشجويي هستند، جلوگيري از ادامه تحصيل فعالان دانشجويي، ناتواني مديريتي مسئولان دانشگاهها، زنداني شدن، كشته شدن و درگذشت چند دانشجو در ماه گذشته و عدم پاسخگويي مسئولان وزارت علوم و دولت، جملگي نشانگر شرايط ناگوار دانشگاههاي کشور است.
ما فعالان سياسي، فرهنگي و دانشجويي امضاكننده اين بيانيه، ضمن ابراز نگراني شديد نسبت به رويدادهاي پيش آمده و پيامدهاي آنها براي كشور، به دست اندركاران اين اوضاع وخيم هشدار مي دهيم:
الف) دانشگاه در ايران همواره سرچشمه اثر و تحول بوده و جنبش هاي دانشجويي هميشه در برابر مطامع حكومتهاي استبدادي ايستاده و در راه استقلال و شرف و آزادي ايران گام نهاده است. محدوديت‌ها و هزينه‌هاي تحميل شده به دانشگاه هرگز سبب خاموش شدن چراغ پُرفروغش نشده و نخواهد شد. تجربه هاي تاريخي آذر 32، بهمن 40، آبان 57 ، تير 78 و انقلاب فرهنگي، بخوبي نشان داده كه نه‌ تنها سركوب و خشونت تا كنون نتوانسته به خاموشي جامعه دانشگاهي بيانجامد، بلكه هميشه ‌روسياهي براي استبدادگران به همراه داشته و بر دامنه نفوذ و تأثير دانشگاه در جامعه افزوده است.
ب) حق تحصيل و برخورداري از شرايط مناسب براي ادامه تحصيل همه شهروندان، همانگونه كه در اصل 30 قانون اساسي تصريح شده، از بنيادي ‌ترين وظايف دولت‌ها است. ولي دولت نهم كه برخلاف دستور قانون اساسي، تاکيدات فراوان ديني و ميثاق ‌هاي جهاني، مانع تحصيل آزاد همه شهروندان شده و تحصيل دانش را به امتيازي در تصاحب قدرت تبديل كرده است.
فشارها و دخالتهاي ايدئولوژيك و تبعيض‌هاي اعمال شده از سوي دولت، افزون بر غير قانوني بودن، غير اخلاقي، غير ديني، غير مدني و محكوم است، امكان شكوفا شدن استعدادها و باروري دانشگاه را سلب مي كند و در شرايطي كه كشور بيش از پيش نيازمند برخورداري از نيروي انساني توانمند است، آينده كشور را با ترديدها و ابهامات فراواني روبرو ساخته، آسيبهاي جبران ناپذيري بر خانواده علمي كشور تحميل خواهد كرد. چنين اقداماتي قطعا در تاريخ كشور و به عنوان لكه‌هاي سياه دركارنامه دولت نهم در جمهوري اسلامي ثبت خواهد شد.
پ) دولت نهم با تغيير ريشه‌اي كادرهاي علمي دانشگاه‌ها، بازنشسته كردن اجباري استادان برجسته، و جلوگيري از استخدام نيروهاي جوان و خوش فكري كه در سالهاي اخير در دانشگاههاي كشور خدمت كرده‌اند، گماشتن برخي از چهره‌هاي غيردانشگاهي به رياست دانشگاهها، ناتواني وزير علوم در تأمين نيازهاي و شرايط مطلوب دانش‌ورزي در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي، عدم پاسخگويي، توسل به دروغ و فرافکني در حوزه مديريت ها و اعمال فشار بر گروههاي علمي و پژوهشي و آموزشي و نهادهاي مستقل و فعال علمي و دانشجويي و نشريات دانشگاهي و دانشجويي، ايجاد نهادهاي وابسته و تعطيل نهادهاي مستقل، حيثيت علمي دانشگاه در ايران را نشانه گرفته است. دهها دانشجوي به اصطلاح ستاره‌دار، با وجود احراز رتبه علمي، از ادامه تحصيل باز مانده‌اند ولي وزير علوم اين امر را انكار مي كند! رييس دولت خود را استاد دانشگاه و مدافع حقوق دانشگاه مي‌خواند، ولي صدها استاد با تجربه و توانمند به اجبار بازنشسته يا بركنار مي شوند! و برخي از دانشجويان از امکان ادامه تحصيل محروم و مابقي را از وجود اين اساتيد محروم مي دارند. دولت از يک سو همه را به تحمل فشارهاي ناشي از دست آوري به دانش هاي جديد اتمي فرا مي خواند و از ديگر سو دانشگاه را از امکان ادامه بهره مندي از دانش هاي موجود محروم مي دارد، براستي پريشان گويي دولت نهم در تمامي عرصه‌ها و دروغ تا كي؟
اعتراض هفته گذشته دانشجويان به رييس جمهور در دانشگاه اميرکبير و به وزير كشور در دانشگاه شيراز، و پاسخهايي كه به اين اعتراضات داده شد، براي هر سياستمدار متفکري نشانگر هشداري جدي در واکنش به وعده‌هاي وفا نشده است. اما، رفتار سرکوبگرانه و گفتار توهين آميز دولتيان حكايت از هوشمندي و دورانديشي چنداني نيست.
ما امضاكنندگان اين بيانيه، ضمن ابراز نگراني از پيامدهاي رفتار دولت براي آينده كشور و سلب روحيه اميد به آينده و نشاط در ميان جوانان، در اعتراض به رفتارهاي غيرديني، غيراخلاقي، غيرقانوني و غيرمدني دولت نهم در دانشگاهها،‌ خواستار توقف و اصلاح اين رفتارها و تلاش همه دلسوزان كشور در اين زمينه هستيم. ما به دولت نهم هشدار مي‌دهيم كه با سطحي نگري و خودبزرگ بيني موجبات وارد شدن زيان بيشتر به كشور و بدنامي بيش از پيش خود را فراهم نسازد و با آزاد كردن همه دانشجويان زنداني و رفع فشارها و فضاي امنيتي ايجاد شده در محيطهاي آموزشي، به جبران خسارتها و ويرانگريهاي گذشته در دانشگاه بپردازد.
- سوم دی ماه یکهزار و سیصد و هشتاد پنج ميترا آبتين_ مصطفي آجوداني_ زهره آغاجري – هاشم آغاجري –فاطمه آرام نژاد _محمد آزادي _ محمد آشور _حميد آصفي – مسعود آقايي – سامر آقايي _ساسان آقایی _فرزانه آقايي پور – ناصر آملي– رضا آل محمد – محسن ابراهيمي – هادي احتظاظي _ حميد احراري _رضا احمدي – نعمت احمدي– بختيار احمدي– بابک احمدی _امين احمديان – قاسم اخلاقي– مصطفي اخلاقي – احمد آدينه وند– مه لقا اردلان_ خالد ارداني _ بامداد ارفع زاده_ احمد آرمان فرد_ محمد اسدي_ حسين اعرابي_ فرهاد اعرابي_ بهاءالدين ادب _بهروز اسد نژاد – حسن اسدی زیدآبادی _ محسن اسدالهي _نادر اسدالهي _مهدي اسماعيلي– ناصر اشجاري –اكرم اقبالي _ مرتضي اصلاحچي _ اميرهوشنگ افتخاري راد– بانوفرشيد افشار _ علي اصغر افشارکهن _ عليرضا افشاري _حسن افتخار اردبيلي –حسين اكبري –– عليرضا اكبرزادگان _ علي اكرمي– احمد الهي نيا – عبدالمجيد الهامي – حبيب الله اميري _مهدي اميني زاده –-يونس اورنگ_ حسين انصاري راد – مصطفي ايزدي –حامد ايران شاهي–– الناز انصاري –سيف الله اكبري – ستار اميني – علي اميني _ سيامک اميني __ عباس اميرانتظام _ شهلا انتصاري_محمود ايماني_ حسن ايزدي _احمد بابايي – محمد نويد بازرگان – ابوالفضل بازرگان – عبدالعلي بازرگان – مختار باطوطي – ايرج باقر زاده – روح الله باقر آبادي – صفر علي باقري _ ايران باقري _ داود هرميداس باوند _ پروين بختيار نژاد – مرتضي بديعي _ سيد محمدرضا برقعي – اديب برومند _ جهانشاه برومند _ رحمت الله برهاني – محمد بسته نگار _ علي بني رضي _منوچهر بصير _مجيد بك نظري _محمد حسين بني اسدي _احمد علي بني حسن _ تيرداد بنكدار _ محمد بهفروزي_ عماد بهاور – احمد بهنيا _ فرهاد بهبهاني– سيمين بهبهاني– محمد بهزادي – حسين به آور _ منصور به کيش _جواد بهشتي _ مجتبي بيات – فرامرز بياني _حميد بي آزار– علي بيكس _ صديقه بيگلري – زهرا بيگلري– صفا بيطرف –مسعود پدرام – هژير پلاس چي – سلمان پناهي _ يوسف پژوم _مجيد پورقاسمي –حسين پور رضا _ سعيد پوررضا _– رضا پويان _ محمود پيش بين _ حبيب الله پيمان _ مجيد پيمان _ عباس پوراظهري – سپيده پور آقايي _نورالدين پزشکي _فرهنگ پورمنصوري _-ندا پورمنصوري _ شهرام پورمنصوري _عباس تاج الديني – علي تاجرنيا - سيد مصطفي تاج زاده – رضا تاجیک _رضا تهراني – غلامعباس توسلي _ محمد توسلي – مصطفي تنها – مسعود توانگر_ مجيد تولايي _جلال توكليان – عليرضا ثقفي– مجيد جابري – حميدرضا جلائي پور – جلال جلالي زاده – اسماعيل جعفرزاده - رضا جعفري– عليرضا جباري –رضا جعفرزاده – افشين جعفرزاده _فريده جمشيدي – ایرج جمشیدی _نصرالله جمشيدي _علي جمالي– مجتبي جهاني – روح الله جيره بندي_ مجيد حاجي بابايي – پروانه حاجيلو – عيسي خان حاتمي _ اسماعيل حاج قاسمعلي _ علي حاج قاسمعلي _ -حبيب حاج حيدري _جعفر حاکم زاده _سعيد حبيبي_ مهدي حبيبي– نزهت حافظي سمناني -مژده حبيبي _طه حجازي – حميد حديثي – علي حديثي – آیدین حسنلو _بهزاد حق پناه – فاطمه حقيقت جو – علي حكمت – ابوالفضل حكيمي – محسن حکيمي _ حميد حسامي – محمد رضا حمسي – حسين حسن پور _محمد حيدري– پروين جلائي _پژمان خرسند – محمدعلي خزائي _ منوچهر خليل زاده مقدم _ابراهيم خوش سيرت –رضا خجسته رحيمي _بهناز خسروي– عبدالله خنجي _ خليل خليلي پور– امير خرم – ناهيد خيرآبي_ محسن چناني– اقدس چرونده – سيد محمد علي دادخواه – محمد دادفر – رسول دادمهر – محمود دردكشان – سعيد درودي – فريبا داودي مهاجر – پروين دخت دفتري – محمود دل آسايي – حسن دهنوي – بنام دارائي زاده– مصيب دواني – ابراهيم دينوي – مزدك دانشور– رضا دهقان– علي ديني– ديبامهر _ خشایار دیهمی _ پرويز دبيري _ جمال درودي _علي اشرف درويشيان– -شهناز درويشيان _بهرام دستگير _ترانه راد _پروانه راد _فتح الله رباني – رضا رئيس طوسي _محمد رضوانيان – فريبرز رئيس دانا– محمد جواد رجائيان – عليرضا رجايي – مهدي رجائي– تقي رحماني _آرش رحماني _ابوالفضل رحيمي محلاتي – نجف رحيمي– غلامرضا رحيم حيدر _علي رستمي – محمدصادق رسولي – حسين راضي _ عبدالعلي رضائي _ احد رضائي – بهمن رضا خاني – حسين رفيعي – محمد رضايي – جواد رحيم پور_ جعفر رسولي– علي رشيدي _اشکان رضوي _مهدی رهنما _حسين رياحي _اصغر ريسمانچيان _پرويز ريسمانچيان -نفيسه زارع كهن – پرويز زندي نيا – ناصر زرافشان – هما زرافشان – منوچهر زرکشوري _کورش زعيم _مرتضي زندي _محمود زنديان _بهرام بهراميان– محمدرضا زهدي – احمد زيد آبادي – محمد ابراهيم زماني– سید مجتبی سادات _احمد ساعي – حاج محمد ساعي - ژاله سالاري _محمود سامي _نسرين ستوده _شاهين سپنتا ¬_عزت الله سحابي – فريدون سحابي – هاله سحابي- عيسي سحرخيز –– هاشم سجادي – محمد سرچمي – بيوك سعيدي - سيدرضا سيدزاده – عبدالفتاح سلطاني –محمد سيف زاده– هاله سينكي– علي سياسي راد– محمد علي سيد نژاد - _خسرو سعيدي _مسعود سفري _ حسين سکاکي _فرزاد سلطاني _ فاطمه سلطان زاده _فرشاد سلطاني _منوچهر سماک _حاج عليقلي سوزني _خسرو سيف - اسد شقاقي _ حاج محمد شانه چي _محمود شاددل بصير – ابراهيم شاكري – لاله شاكري _علي شاملو – محمد شانه چي – حسين شاه حسيني – علي شاه زيدي –علي شجاع _احمد شجاعي حمزه _منوچهر شجاعيان _عباسقلي شهسواري _يوسفعلي شهسواري _احمد شه ناصري _حسن شهيدي _ محمد شريف – مريم شباني – محمد شانه چي – مقداد شريعتي – حجت الله شريفي – بهرنگ شهوق – شايا شهوق – ماشاء الله شمس الواعظين – عالم تاج شميراني _ صابر شيخ لو – الله وردي شمبوري –کاوه شيرمحمدي _ گوهر شميراني _فاطمه شکاري _ هدي صابر – فيروزه صابر – محمد صاحب محمدي – محمود صارمي – -اسماعيل صادقي _ ابوالقاسم صالحي – مصطفي صالحي – هاشم صباغيان- احمد صدر حاج سيد جوادي – مهدي صراف – حميدرضا صمدي _كيوان صميمي– سميرا صدري – عباسعلي صحافيان _مسعود صفاريان _ ابراهيم صفايي _اکبر صفويه _ ناهيد صفايي _ فضل الله صلواتي _جليل ضرابي – مجيد ضيائي _اعظم طالقاني – حسام طالقاني – طاهره طالقاني – محمد طاهري–– سجاد طبسي- رئوف طاهري _ بهزاد طاهري– سيامك طاهري –بهروز طاهری _ طوس طهماسبي _رضا ظفري – كيان ظهرابي – هما عابدي – آرزو عابديني _ تقي عباسي _مهدي عرب شاهي – -يداله عرفان طلب _جواد علايي – باقر علايي – رضا عليجاني – حسن عرب زاده – حسين عزت زاده _یوسف عزیزی بنی طرف _روئين عطوفت _ علي علوي – عليرضا علوي تبار – محمد جعفر عمادي – محمود عمراني– محمد علي عمويي–– محمدرضا عسگري نژاد – علي اصغر غروي – عليرضا غروي - ماجد غروي – مسيح غروي – مسعود غفاري – سعيد غفارزاده – مهدي غني – موسي غني نژاد– اکبر غضنفري _شاهرخ غضنفري _رامين غنچه اي _عباسعلي فاتح – ناصر فخر سلطاني – غفار فرزدي – مرتضي فلاح –- ارسلان فلاح _ مجتبي فتحي _نادر فتورچی _محمد حسين فتاحي- مهدي فخرزاده– علي فائض پور– محمد فياض‌بخش _ناصر فربد _خليل فردوسي _محسن فرشاد _اصغر فني پور _محمود فيض پور _بهرام فیاضی _عباس قائم الصباحي – ماهرو قشقايي – رحمانقلي قلي زاده – نظام الدين قهاري – غلامحسين قيصري_ روشنك قياسيان– مصطفي قاسمي _باقر قديري اصلي _علي قديري _سيد حسن قوام شهيدي _ناصر قوامي _اسدالله كارشناس – رحمان كارگشا- بهزاد كاظمي – مرتضي كاظميان – -يوسف کبيري _محسن كديور – هادي كحال زاده – محمدرضا كرياسي– عليرضا كرماني _ حسين کتابنويس _ ژرژ کريم _ناصر کميليان _حسين كمالي – پروين كهزادي – يعقوب كوثري – بهناز كياني–-ايرج کيا _علي كيوانلو –- منيژه گازراني _ محترم گل بابايي – بيژن گل افزا – رضا گلنراقي _فاطمه گوارايي _ محمود گودرزي – مسعود لدني – رضا لطفي پور _حسين لقمانيان –– معصومه لقماني– فاطمه وكيليان _ مجيد لگزيان- جواد لگزيان _ نسرين نافعي _پريوش مبشري _حسين مجتهدي – محمد تقي متقي- محمود مومن – سيد احمد مجيدي – محمد محرابي – محسن محققي – نرگس محمدي – نوشين محمدي – محمد محمدي اردهالي _مرتضی مردیها _احمد مدادی _ حسين مدني –سعيد مدني –فريد مدرسي _ ماشاء الله مديحي– مرضيه مرتاضي لنگرودي – رجبعلي مزروعي _مريم محبوب _مصطفي مسكين – رضا مسموعي – عبدالحسين مستوفي_ مرتضي مصفا _احمد معصومي – محمد جواد مظفر – بدرالسادات مفيدي – مرتضي مقدم _عزت الله مقدم–پیمان مقدم _ خسرو منصوريان – حسين مهدوي _ حميد مهدوي- – يوسف مولايي – علي مومني_ عبدالله مومني _ حسين مجاهد – رضا مظهري – رضا معظمي_ پويا مطهري _محسن مقدس زاده _ علي مقيمي _علي مكارمي – مهدي مكارمي – منوچهر ملک قاسمي _صمد ملکي _هرمز مميزي _رضا منتظر حقيقي _نظام الدين موحد _بابک موسوي _سيد حسين موسويان _رضا موسوي سعادتلو _اميرمسعود موگويي _مهدي مويدزاده _نعمت الله ميرعظيمي _اصغر مينو _اصغر ممبيني – يوسف مولايي – حافظ موسوي – علي مهري – طاهره ميثمي – روزبه میرابراهیمی _كيوان مهرگان _مجيد ملكي– محمد ملكي – عمار ملكي – ابوذر ملكي _علي مليحي _احمد منتظری– سعيد منتظري– وحيد ميرزاده – الله كرم ميرزايي – سید سراج الدین میردامادی – امير ميرخاني _ سيد علي اكبر موسوي خوئيني– پروانه ميلاني– داوود محمدي – مسعود متولي– آكام مينائي- علي اكبر نجفي – حسن نصراللهي – علي اکبر نقي پور _مجتبي نيک نژاد __سعيد نيکوپيک _ابوالفضل نيماوري _محمود نكوروح –سيد حميد نوحي _جلال نوراکي _مريم نوربخش ماسوله–– علي نيكونسبتي– نوشين نوع پرست – ارشيا نوري – محمد هاشمي – جمال هاشمي _هادي هاديزاده يزدي _عباس همايوني _علي هنري _حميد هداوند– احسان هوشمند – ناصر هوشمند– بهاره هدايت – علي رضا هندي – پرويز ورجاوند – رسول ورپايي __ باقر ولي بيك – جليل ولي بيك - رحيم ياوري - علي فريد يحيايي _ابراهيم يزدي –حنيف يزداني پور – حبيب يكتا– محمود يگانلي – هايده يوسفي – حسن يوسفي اشكوري _ شکرالله يوسفي –رضا يوسفيان
گزارش نیویورک تایمز از اعتراضات دانشجویان امیرکبیر به احمدی نژاد
خبرنامه امیرکبیر
TEHRAN, Dec. ۲۰ — As protests broke out last week at a prestigious university here, cutting short a speech by President Mahmoud Ahmadinejad, Babak Zamanian could only watch from afar. He was on crutches, having been clubbed by supporters of the president and had his foot run over by a motorcycle during a less publicized student demonstration a few days earlier.

Newsha Tavakolian/Polaris, for The New York Times
Babak Zamanian, a student at Amir Kabir, in Tehran, is on crutches because of a beating earlier by supporters of President Ahmadinejad.
But the significance of the confrontation was easy to grasp, even from a distance, said Mr. Zamanian, a leader of a student political group.

The student movement, which planned the ۱۹۷۹ seizure of the American Embassy from the same university, Amir Kabir, is reawakening from its recent slumber and may even be spearheading a widespread resistance against Mr. Ahmadinejad. This time the catalysts were academic and personal freedom.

“It is not that simple to break up a president’s speech,” said Alireza Siassirad, a former student political organizer, explaining that an event of that magnitude takes meticulous planning. “I think what happened at Amir Kabir is a very important and a dangerous sign. Students are definitely becoming active again.”

The protest, punctuated by shouts of “Death to the dictator,” was the first widely publicized outcry against Mr. Ahmadinejad, one that was reflected Friday in local elections, where voters turned out in droves to vote for his opponents.

The students’ complaints largely mirrored public frustrations over the president’s crackdown on civil liberties, his blundering economic policies and his harsh oratory against the West, which they fear will isolate the country.

But the students had an additional and potent source of outrage: the president’s campaign to purge the universities of all vestiges of the reform movement of his predecessor, Mohammad Khatami.

Last summer the newly installed head of the university, Alireza Rahai, ordered the demolition of the office of the Islamic Association, which had been the core of student political activities on campus since ۱۹۶۳ and had matured into a moderate, pro-reform group.

Since then, students say, more than ۱۰۰ liberal professors have been forced into retirement and many popular figures have been demoted. At least ۷۰ students were suspended for political activities, and two were jailed. Some ۳۰ students were given warnings, and a prominent Ph.D. candidate, Matin Meshkin, was barred from finishing his studies.

The students also complain about overcrowded and crumbling dormitories and proscriptions against women wearing makeup or bright colors, rules that were relaxed when Mr. Khatami came to power in ۱۹۹۷.

Amir Kabir University of Technology, a major polytechnic institute, has been a hotbed of student activism since before Ayatollah Ruhollah Khomeini’s Islamic Revolution of ۱۹۷۹. Drawing on networks at universities around the country through an office that links their Islamic associations, students can organize large protests on a moment’s notice. There are also student guilds, which are independent, and more than ۲,۰۰۰ student publications.

Mr. Zamanian, the head of public relations of the Islamic Association at Amir Kabir, said that while the situation had not been ideal in the Khatami years, Mr. Ahmadinejad’s antireformist campaign had led students to value their previous freedoms.

They were permitted to hold meetings and invite opposition figures to speak, he said, and could freely publish their journals. Now, he said, their papers are forbidden to print anything but reports from official news agencies.

The students also complain about the president’s failure to deliver economic growth and jobs. At last week’s protest, which coincided with a now infamous Holocaust conference held by the Foreign Ministry, students chanted, “Forget the Holocaust — do something for us.”

A student who identified himself only as Ahmad, for fear of retribution, said: “A nuclear program is our right, but we fear that it will bring more damage than good.”

Another student said: “It is so hard and costly to come to this university, but I don’t see a bright future. Even if you are lucky enough to get a job, the pay would not be enough for you to pay your rent.”

Mr. Zamanian said that the protest had not been planned ahead of Mr. Ahmadinejad’s visit, but that students were further enraged when they saw supporters of the president being bused in.

Although the auditorium was almost filled with the president’s supporters by the time any students were let in, the protesters forced their way inside, chanted, “Death to the dictator,” and held banners calling him a “fascist president.” They also held up posters of the president with his picture upside down and set fire to three of them. Many of the students are now in hiding.

At one point, the head of a moderate student guild complained to Mr. Ahmadinejad that students were being expelled for political activities and given three stars next to their names in university records, barring them from re-entering. The president responded by ridiculing him, joking that the three stars made them sergeants in the army.

The president was eventually forced to cut his speech short and leave. But angry students stormed his car, kicking it and chanting slogans. His convoy of four cars collided several times as they tried to leave in a rush. Eventually the students were dispersed.

An entry on Mr. Ahmadinejad’s Web log, posted Wednesday, played down the scale and significance of the protest, writing that the president had a “good feeling when he saw a small group amid the dominant majority insulting him without any fear.”

A few days after the protest, former Amir Kabir students affiliated with the Islamic associations’ coordinating office wrote a letter to Mr. Ahmadinejad. In it, they turned down what they said was his invitation to share their problems with him, because they believed that he wanted to use the occasion to bolster his candidates in the local elections.

The students also wrote that the president had insulted their intelligence by talking to them in the same language he uses in remote villages on his provincial trips.

“You should know that what happened at Polytechnic University was the voice of universities and the real voice of the people,” they wrote. Tehran Polytechnic was the university’s name before the revolution

ارسال یک نظر

0نظرات

ارسال یک نظر (0)