در روزها و هفتههای اخیر، اعتراضات سراسری در بنگلادش، این پایتخت استثمار جهان سرمایهداری در جریان است که دانشجویان نقش اصلی در آن را بر عهده دارند. این اعتراضات که از ماه ژوئن آغاز شده، در میانه ماه ژوئیه به جنگ خیابانی دانشجویان و حکومت سرکوبگر بدل شده است؛ تا این لحظه دهها نفر کشته شدهاند، بیش از صد نفر مجروح و صدها نفر بازداشت شدهاند؛ و همه این اتفاقات در حالی انجام میشود که دولت مرکزی، مانند آنچه جمهوری اسلامی در خیزش آبان ۹۸ انجام داد، اینترنت سراسر کشور را قطع کرده و یا با اختلال جدی مواجه کرده است.
شروع ماجرا مربوط است به تصویب قانونی توسط پارلمان این کشور در رابطه با سهمیههای استخدام دولتی در تاریخ ۵ ژوئن سال جاری. بر اساس این قانون، ۳۰ درصد مشاغل دولتی به نزدیکان و خانواده افرادی تعلق میگیرد که در جنگ برای استقلال بنگلادش نقش داشتهاند. وضعیت بحرانی رفاهی مردم این کشور و نرخ بالای استثمار در بنگلادش، تصویب چنین قانونی را به مثابه تبعیضی آشکار علیه اکثریت مردم فرودست جامعه مطرح کرده است؛ قانون تبعیضآمیزی که البته دانشجویان و الیت تحصیلکرده که کاندیدهای جدی تصدی مشاغل اداری و دولتی هستند، قربانی اصلی آن محسوب میشوند.
هر چند اعتراضات دانشجویی شکل گرفته در بنگلادش فراتر از صرف اعتراض به مساله سهمیهبندی مشاغل دولتی رفته است و جنبههای دیگر تبعیض در این کشور را نشانه گرفته، اما تا همین جا در مورد قانون بحثبرانگیز فعلی تعدادی خواسته مشخص طرح کردهاند که عبارتند از:
الف: لغو نظام سهمیهای موجود برای مشاغل دولتی
ب: ارائه سهمیه با نرخ عادلانه برای گروههای اقلیت و افراد دارای معلولیت
ج: تصویب قانون جدید در مجلس که بر اساس آن نظام سهمیهبندی جدید برای حداکثر ۵ درصد از کل مشاغل تعیین میشود
اعتراضات سراسری در بنگلادش در روزها و هفتههای پیش رو هر سرانجامی که داشته باشد، از جهاتی حائز اهمیت است که باید مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه این اعتراضات در یکی از کشورهایی صورت میپذیرد که با وجود فقر گسترده مردم، از جمله مراکز صنعتی مهم دنیای امروز محسوب میشود که بخش مهمی از درآمد جهانی سرمایهداری توسط کارگران این کشور تولید میشود. در نتیجه بروز اعتراضات گسترده در کشوری که در دهههای گذشته از مناطق امن برای سرمایهگذاری خارجی و استثمار بیحساب و کتاب کارگران بوده، شرایط و فضای جدیدی در میان طبقه کارگری ایجاد میکند که پیشتر به دلایل سیاسی، اقتصادی و تاریخی معینی، اغلب از ابراز وجود تودهای اعتراضی پرهیز میکرده است.
دوم نقش موثری است که دانشجویان در این اعتراضات ایفا میکنند. آن طور که گزارشات مختلف نشان میدهد، دانشجویان دانشگاههای مختلف از یک سو آغازکننده اعتراضات و نیروی اصلی سازمانده آن هستند؛ و از سوی دیگر در تلاشاند که بخشهای مختلف جامعه را برای اعتراض به وضع موجود و دولت حاکم به خیابان آورند. این فضای پرشور و هیجانی که دانشجویان در بنگلادش ایجاد کردهاند، به درجهای یادآور نقش کلیدی و تاثیرگذار جنبش دانشجویی در ایران در جریان انقلاب زن زندگی آزادی است. چنین عرض اندامهایی از سوی دانشجویان بر اهمیت فعالیت جنبش دانشجویی در هر کشور برای ایجاد تحولات کلان سیاسی مهر تاکید میزند.
نکته دیگر واکنش سرکوبگرانه دولت بنگلادش برای سرکوب اعتراضات است که با سلاح کشتار، زندان، شکنجه، قطع اینترنت و مشابه اینها به جان معترضین افتاده است. این رویکرد وحشیانه دولت نشاندهنده این حقیقت است که مانند بسیاری از کشورهای دیگر در آسیا و آفریقا، دولت حافظ منافع سرمایه، هیچگونه پاسخی برای مطالبات مردم ندارد و بقای سیاسی خود را از طریق اعمال دیکتاتوری خشن و خونین پیگیری میکند؛ چیزی که ما مردم ایران، در جنگمان با جمهوری اسلامی بارها دیدهایم و در جزئیات با آن آشنا هستیم.
مطلبی از تحریریه دانشگاه سنگر آزادی و برابری
تیر ۱۴۰۳ - ژوئیه ۲۰۲۴